تأثیر معنویت بر سلامت

تأثیر معنویت بر سلامت

چکیده

محوراصلی بحث در این مقاله، موضوع «تأثیر معنویت بر سلامت» است. از آنجا که نیاز به دین و معنویت در بهداشت و سلامت روان در جامعة رو به رشدِ امروز، کاملا محسوس است، اهمیت پژوهش و تحقیق در این زمینه، امری واضح و ضروری به‌نظر می‌رسد.
دراین نوشتار، نخست به تعریف «معنویت» و «سلامت» از دیدگاه برخی اندیشمندان می‌پردازیم. سپس طی دو بخش، ابتدا سلامت معنوی از دیدگاه علم را بررسی می‌کنیم و مقالات و مطالب علمی با عنوان سلامت و معنویت و عناوین مشابه را در مقالات و سایت‌ها کاوش کرده و نکات مهم و حائز اهمیت آن را نقل می‌کنیم، آن‌گاه آیاتی از سورة مبارک کهف که به‌گونه‌ای به این موضوع اشاره دارد را انتخاب و با بررسی تفاسیر المیزان، نمونه و نور در ذیل آن‌ها، دیدگاه قرآن را تجزیه و تحلیل می‌کنیم.
واژگان کلیدی: سلامت، معنویت، سلامت معنوی، سورة کهف.

1. مقدمه

در دنیای امروز، علیرغم پیشرفت‌های علمی و سرعت روزافزون آن، نیاز به معنویت در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها به‌وضوح احساس می‌شود. واضح است هدف ما به آن بخش از معنویت‌های مُدرن سکولار که متأسفانه در برخی از جوامع امروز به‌چشم می‌خورد و در قالب عرفان و مفاهیم دیگر به مردم تزریق می‌شود، نیست؛ بلکه منظور آن معنویت حقیقی منطبق با مبانی دین اسلام و برگرفته از تعالیم روحبخش قرآن و عترت است که به زندگی انسان‌ها شور، عشق و معنا می‌بخشد. از دیدگاه دیگر، سلامت فرد و جامعه از گذشته‌های دور در ابعاد مختلف جسمانی، روانی و اجتماعی درخور بررسی بوده و امروزه با توجه به ضرورت برطرف‌ساختن نیازها و احتیاجات بشر از طریق دین، سلامت معنوی نیز به ابعاد فوق‌الذکر اضافه شده است.

1.1. تعریف معنویت

در کتاب روانشناسی دین و معنویت، نويسنده با اقرار به اين‌كه تعريف دين بسيار مشكل است، چندين تعريف از دين كه افرادي ارائه داده‌اند، مي‌آورد و آن‌ها را نقد مي‌كند. در پايان، دوازده ويژگي را بر مي‌شمرد كه امر ديني را از امر غيرديني متمايز مي‌كند. ويژگي‌هايي مانند تأكيد بر مراسم عبادي يا آيين و عبادت گروهي، وجود جهان‌بيني و جايگاه انسان در آن و... که اکنون مجال بحث آن نیست. نویسنده آن‌گاه در تعریف معنويت می‌گوید: «معنویت حتي از دين هم دشوارتر است. معنويت بيانگر اعتقاد به روح‌ ‌به‌معناي بُعد ابدي و غيرمادي انسان است» (دیوید فونتانا، روانشناسی دین و معنویت، ترجمة ا. ساوار). البته نويسنده، معاني و كاربردهاي ديگري را نيز براي معنويت بيان مي‌كند.
در کتاب درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب، نویسنده در تعریف معنویت می‌گوید: «اصطلاح دیگری که در دهه‌های اخیر رواج پیدا کرده، اصطلاح معنویت است. برخی نویسندگان، عصر جدید را عصر معنویت نامیده‌اند و حتی چنین پیشگویی کرده‌اند که قرن بیست‌ویکم، یا قرن معنویت است و یا اساساً قرنی وجود نخواهد داشت. یعنی بشر با ابزارهای کشتار جمعی‌ای که با دست خود ساخته است و با توجه به عصر مُدرنیته و اقتضائات زندگی صنعتی، اگر دست به دامن معنویت نگراید، به نابودی کشیده می‌شود. هفته‌نامۀ آبزواتور، چاپ فرانسه، به نقل از آندره مالرو، نویسندۀ فرانسوی که مدتی وزیر فرهنگ آن کشور بود، می‌نویسد: "قرن 21میلادی یا اصلاً وجود نخواهد داشت و یا قرن معنویت خواهد بود." اما منظور از معنویت چیست؟ هر چند این اصطلاح چندین دهه است که در ادبیات نوشتاری نویسندگان غرب مطرح شده است؛ اما متأسفانه تا به حال هیچ‌یک از واژه‌نامه‌ها و فرهنگنامه‌ها یا دائرةالمعارف‌ها تعریفی جامع و دقیق از این اصطلاح ارائه نداده‌اند. به همین دلیل، حدود و ثغور این واژه و تمایز یا اشتراک آن با اصطلاحاتی همچون عرفان و دین چندان معلوم نیست... بشرِ جدید دائماً در اضطراب، دلهره، اندوه، غم و احساس سردرگمی و بی‌معنایی به‌سر می‌برد و علم و عقل جدید نیز نمی‌تواند این مشکلات روحی و روانی او را برطرف نماید. در جست‌وجوی چیزی است که برای او شادی، نشاط، آرامش و امید به زندگی را پدید بیاورد. چیزی که موجب می‌شود انسان، تفسیر و تصویر معناداری از جهان هستی داشته باشد و با رضایت باطن زندگی نماید. منظور از معنویت در اصطلاح غربیان و برخی نویسندگان داخلی، چیزی است که بهره‌مندی از آن موجب می‌شود چنان حالت‌هایی در انسان پدید نیاید و یا چیزی است که قدرت مقابله با چنان حالت‌هایی را در انسان ایجاد می‌کند. تنها چیزی که در این تعریف عاید انسان می‌شود، نوعی رضایت باطن است که البته سازگار است با این‌که زندگی آدمی منحصر به دنیا باشد یا به نظر شخص، زندگی پس از دنیا هم وجود داشته باشد. معنویت دینی از دید این نویسنده، انسان را محدود به حیات دنیا نمی‌داند. زندگی اصلی او را در جایی دیگر دانسته و همة زندگی دنیا با همة شادی‌ها و بیم‌ها و امید‌هایش را صرفاً پلی برای وصول به حیات حقیقی می‌داند. از نگاه اسلام، معنویت منهای خدا، معنا و جایگاهی ندارد. اصولاً بدون اتصال به منبع اصلی حیات، نشاط و شادی و امید حقیقی حاصل نخواهد شد و معنویت دینی است که انسان را به آن منبع اصلی حیات متصل می‌کند و در ذیل سایة او به وجود و حیات انسان معنا می‌دهد» (احمدحسین شریفی، عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب، ص 34 تا 36).
 درمقاله‌ای تحت عنوان «دین و جهانی‌شدن»، در مجلة بازتاب اندیشه، می‌خوانیم: «معنویت،  لب‌الالباب دین، گوهر اصلی و مرکزی و اجتناب ناپذیر دین است. همة ادیان به این گوهر مشترک دعوت می‌کنند. برای رسیدن به معنویت به‌گمان من باید کارهای نظری و عملی جدّی‌ای بر روی دین نهادینة تاریخی انجام شود... از دیدگاه نویسنده، معنویت شامل سه مؤلّفة اصلی: هستی‌شناختی، انسان‌شناختی ووظیفه‌شناختی است.
1. هستی‌شناختی: جهان منحصر به طبیعت نیست و عالم یا عوالم دیگری نیز وجود دارد.  نیرویی بر جهان حاکم است که دارای علم و قدرت و خیرخواهی مطلق است.  جهان هدفدار است. جهان دارای نظام اخلاقی است.
2. انسان‌شناختی: انسان حاکم بر سرنوشت خود است و خیر و شرّش به‌دست خودش است. انسان در عمیق‌ترین ساحت وجودی‌اش با هستی، یکپارچه است. انسان تواناتر از آن چیزی است که خود می‌پندارد. انسان‌ها یکسان طالب معنویت نیستند. 
3. وظیفه‌شناختی: عدالت، احسان، محبت» (مصطفی ملکیان، مجلة بازتاب اندیشه، ش 10).
در مجموع بر اساس تعاریف فوق، می‌توان این برداشت را نمود که معنویت، عنصر تفکیک‌ناپذیر زندگی بشر بوده و فاکتور مهمی است که با تقویت آن از مسیر صحیح، انسان قادر است بر بسیاری از مشکلات خود فائق آید. 

2.1. تعریف سلامت

سازمان بهداشت جهانی، سلامت را به‌صورت رفاه كامل جسمی، روحی، معنوی و اجتماعی تعریف می‌كند؛ به‌گونه‌ای كه شخص با آن بتواند یك زندگی بانشاط و پربار داشته باشد. به‌عبارت‌دیگر، سلامتی فقط فقدان معلولیت یا بیماری نیست. بر اساس این تعریف، سلامت دارای ابعاد مختلفی است كه تنها یكی از آن‌ها بُعد جسمی است. سلامت روانی و معنوی كه شاید در بسیاری اوقات از سلامت جسمی هم مهم‌تر باشند، دو بُعد دیگر سلامت كامل را می‌سازند. همة این‌ها یعنی این‌كه برای داشتن سلامت كامل باید جسم، روان و روح انسان، همگی سالم باشند. حتماً می‌پرسید روان چه فرقی با روح دارد و مگر سلامت روان، همان سلامت روح نیست. بله، این دو با هم تفاوت دارند. مثلاً بسیاری از بیماری‌های روانپزشكی به‌دلیل عملكرد نادرست مغز بروز می‌كنند كه شاید بتوان این عملكرد نادرست را به كمبود یا ازدیاد یك مادة شیمیایی در محیط مغز نسبت داد؛ ولی قضیه دربارة روح پیچیده‌تر از این‌هاست و اعتقادات و باورها و ارزش‌های معنوی را نمی‌توان به این سادگی درك و لمس كرد و آن‌ها را به فعل و انفعالات شیمیایی و فیزیكی نسبت داد (پایگاه اطلاع‌رسانی پزشکی ایران‌سلامت).

3.1. ارتباط سلامت و معنویت

بدن ما از جسم و روان تشكیل شده كه با هم ارتباط دارند و سلامت یا بیماری هریك بر دیگری اثر می‌گذارد. سلامت معنوی، بُعد روانی سلامت است. امام محمد غزالی در كتاب احیاءالعلوم می‌نویسد: «هر عضوی از بدن ما وظیفه‌ای دارد كه وقتی آن را خوب انجام ندهد، یعنی بیمار شده است.» وظیفة روح یا قلب معنوی هم، شناخت خالق و ارتباط با اوست.
بسیاری از تحقیقات نشان می‌دهند كه چیزهایی مثل باورهای مثبت، احساس آسایش و قدرتی كه از پایبندی به مذهب به‌دست می‌آید، تمركز حواس و دعاكردن می‌توانند بر احساس سلامت انسان و بهبود زودتر بیماری‌ها، تأثیر مثبت داشته باشند. معنویت باعث می‌شود كه انسان احساس بهتری داشته باشد و درنتیجه قدرت بیشتری برای مقابله با بیماری‌ها به‌دست بیاورد و همین امر حتی اگر بیماری را شفا ندهد، سبب بهترشدن بیمار می‌شود یا كمك می‌كند بیمار بهتر با بیماری‌ش كنار بیاید. مركز ملی طب سنّتی و طب جایگزین در آمریكا دربارة تأثیر دعاكردن بر سلامت خود فرد و اطرافیان، بیش از۱۳هزار نفر را بررسی کرده و دریافته است که ۵۴درصد از آمریكایی‌ها برای افزایش سلامتشان از دعاكردن كمك می‌گیرند و ۵۲درصد آنان از دیگران می‌خواهند كه برای سلامت آن‌ها دعا كنند.
دكتر كاترین استونی از مركز ملی طب جایگزین و سنّتی آمریكا می‌گوید: «برای كشف ارتباط میان معنویت و سلامت، به تحقیقات زیادی نیاز است؛ ولی ما تاكنون به شواهدی دست یافته‌ایم كه نشان می‌دهند، وابستگی مذهبی و انجام كارهای مذهبی، باعث سلامت بیشتر و عمر طولانی‌تر می‌شوند.» این امر را می‌توان به كاركرد بهتر سیستم ایمنی بدن و قلب و عروق نسبت داد. هرچند این قضیه كاملاً اثبات نشده است؛ ولی كارهای مذهبی برای برخی از افراد، راهی برای كاهش استرس محسوب می‌شود و همین كاهش استرس می‌تواند منشأ فوائد بسیاری برای سلامت روان و جسم باشد (پایگاه اطلاع‌رسانی پزشکی ایران‌سلامت).

4.1. مفهوم سلامت معنوی

سلامت معنوي به‌عنوان يكي از ابعاد سلامتي در كنار سلامت جسمي، ذهني و اجتماعي مطرح شده است؛ اما هنوز به‌دليل نبود اجماع بين‌المللي، در تعريف سال 1948 سلامت سازمان جهاني بهداشت، وارد نشده است. با اين‌كه در برخي متون، تعاريف معنويت و تديّن تفكيك شده؛ اما دربارة همين تعاريف نيز طيف نظرات محققان متفاوت است. ديدگاه معنوي بر روي باورها، نگرش‌ها، ارزش‌ها و رفتارها تأثير عميق داشته و بر روي بيوشيمي و فيزيولوژي بدن تأثير مي‌گذارد. اين تأثير روي فكر و بدن، به‌نام تندرستي معنوي ناميده مي‌شود. مطابق بررسي متون، ديدگاه معنوي از چهار طريق روي سلامت جسمي، رواني و اجتماعي تأثير مي‌گذارد:
1. رفتارهاي بهداشتي: تعهد ديني و معنويت، موجب فعال‌سازي مسئوليت‌پذيري شخص در زمينة اصول و باورهاي مندرج در دين مي‌شود كه اثرات جسماني و رواني را نيز به خود اضافه مي‌كند؛ مانند رفتارهاي تغذيه‌اي توصيه‌شده در اديان.
2. حمايت اجتماعي: انجام مناسك ديني و معنوي توصيه‌شده در دين، موجب افزايش حمايت اجتماعي شده كه مؤلّفة اخير يكي از تعيين‌كننده‌هاي اجتماعي سلامت شناخته شده است. دين، تعاملات اجتماعي را افزايش داده و حمايت اجتماعي را به‌عنوان منبع ارتقاي سلامت، فراهم مي‌آورد. نقش حمايت اجتماعي در كاهش واكنش‌پذيري قلبي و عروقي، تسهيل بهبودي پس از حملة قلبي و كاهش ساير عوامل خطر و ازجمله كاهش استرس، تأثير مثبت دارد. حمايت اجتماعي با افزايش ميزان جان به‌دربردن از انواع مختلف سرطان رابطه دارد.
3. سايكونوروفيزيولوژيك: احساس رضايت ناشي از ديدگاه معنوي، از طريق نوروپپتيدهاي پيام‌رسان روي سيستم‌‌ها و ارگان‌هاي بدن مانند قلب و عروق، ايمني و... تأثير تقويت‌كننده دارد.
4. اثرات مافوق طبيعي كه براي انسان، ناشناخته مانده است.
نتيجة اين تأثيرات، پيشگيري از بيماري، افزايش تحمل بيماري، بهبود سريع‌تر بيماري و كاهش ميزان استفاده از خدمات بهداشتي‌درماني است كه در تحقيقات مختلف اين مسئله نشان داده شده است (ر. ک: مقالة «سلامت معنوی ونقش نظام سلامت»، سایت http://kibod.com).

2. سلامت معنوی از دیدگاه علمی

در این بخش از مقاله، به گوشه‌ای از نظرات و دیدگاه‌های مربوط به تأثیر معنویت بر سلامت افراد از نظر علمی می‌پردازیم.
«یکی از تأثیرات مهم معنویت در زندگی، ارتقای سلامت است. بی‌تردید، همه می‌پذیریم که حفظ سلامت، مستلزم تغذیة مناسب، ورزش و استراحت کافی و پرهیز از عادات غلط مانند سیگارکشیدن است؛ اما باورهای ما نیز بر سلامت و طول عمرمان تأثیر می‌گذارد. مطالعات نشان داده‌اند که گرایش‌های معنوی قوی و نگرش مثبت، موجب ارتقای سلامت می‌شود و بیمارانی که گرایش‌های معنوی قوی دارند به بهبود خود از بسیاری بیماری‌های مزمن مانند فشار خون بالا، بیماری قلبی و بهبودی پس از جراحی کمک می‌کنند» (پارسی‌طب، سایت  http://www.niazpardaz.com). 
گفته مي‌شود كه يك‌سوم از بيماري‌هاي جسمي از عوامل روحي ناشي مي‌شوند. بنابراين، ارتباط بين اعتقادات ديني و حالات روحي بدان معناست كه اعتقاد ديني، نقش مهمي در ابتلا به بيماري يا تندرستي دارد. در سال‌هاي اخير، تحقيقات بسياري نيز در اين زمينه انجام شده است كه اين مطلب را تأييد مي‌كند. در بخش‌هایی از مقالة دکتر David N.Elkins، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، دربارة معنویت که در مجلة روانشناسی امروز به چاپ رسیده است، این مطالب به‌چشم می‌خورد:
«یک روانشناس، در کمتر از یک‌ساعت، زندگی مرا دگرگون کرد. بیست سال پیش در خلال اوّلین جلسة درمان، او به من گوش فراداد؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌کس پیش از آن، سخنانم را نشنیده بود. داستان زندگی‌ام را گفتم. این اوّلین باری بود که آن را برای کسی بازگو می‌کردم؛ اما او به‌هرحال، واقعیت را شنید. در انتهای جلسه، به‌آرامی گفت: "شما تشنة معنویت هستید." شروع به گریه کردم. من، یک مرد 31ساله، جایی در اعماق وجودم، می‌دانستم که حق با اوست. بعد از آن، در طی دو سال، در قالب یک دورة روان‌درمانی، آموختم که چگونه از روح خود مراقبت نموده، آن را تغذیه نمایم. روانشناسی به من مهارتی داد که برای ساختن یک زندگی پرشور و عمیق، بدان نیاز داشتم. امروز، من به‌عنوان یک روانشناس بالینی و یک استاد دانشگاه، مراجعان و دانشجویانم را در این تجربه، شریک می‌کنم؛ چون معتقدم معنویت برای خوشبختی و معنویت روان افراد، ضروری است. روزی یکی از دانشجویانم به من می‌گفت که در اواخر روز برای قدم‌زدن در ساحل دریا رفته بودم. همین‌طور که خورشید پایین می‌رفت، از تخته‌سنگی در کنار دریا بالا رفتم. به دریا خیره شدم. به‌آرامی احساس می‌کردم که با طبیعت یکی شده‌ام؛ با خورشیدی که در افق، پایین می‌رفت؛ با امواجی که پاهایم را می‌شست؛ با نور کمرنگی که آسمانِ سمتِ غرب را رگه‌دار کرده بود. او می‌گفت: در آن لحظه، احساس جاودانگی می‌کردم. می‌دانستم که این چیزها میلیون‌ها سال قبل از من وجود داشته‌اند و بعد از من نیز میلیون‌ها سال ادامه خواهند داشت. از زندگی لذّت می‌بردم؛ از این‌که بخشی از همة این چیزها هستم. به‌شدت تکان خوردم و شروع به گریستن کردم. من مراجعان و دانشجویان خود را ترغیب می‌کنم که آنچه آنان را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد، بشناسند. این چیز می‌تواند یک سمفونی از بتهوون، پیاده‌روی در کوه یا حضور در یک گالری نقاشی باشد. سپس به آنان کمک می‌کنم تا طبق برنامة منظّمی، این فعالیت‌ها را در برنامة روزانة خود بگنجانند» (محمدرضا جهانگیرزاده، مقالة «انسان، دین و معنویت نوین»، برگرفته از سایت http://www.hawzah.net).
درمقاله‌ای از سایت www.salamatiran.com، در بخش «مصونیت با دین» می‌خوانیم:
«دين و معنويت، شکل‌دهندة رفتارهاي فرد در زندگي و اجتماع نيز مي‌باشد و بهره‌گيري از اين توان مي‌تواند فرد را در برابر بسياري از بيماري‌ها مصون و جامعه را ايمن نمايد که قطعاً در جهان امروز به دلايل مختلف به‌خوبي مورد توجه واقع نشده است. متأسفانه در ايران، تحقيقي که بتواند ميزان اعتقاد مردم را به معنويت مذهبي در اصلاح نارسايي‌هاي سلامت نشان دهد، ارائه نشده است؛ اگر چه در ظاهر قضيه، اين امر کاملاً معنا‌دار است. همچنين در کشورهاي اسلامي نيز تحقيقات قابل قبولي براي ابراز اين مسئله پيدا نشد؛ اما در تحقيقات بين‌المللي که در جوامع غيرمسلمان صورت گرفته است، اطلاعات جامعي ديده مي‌شود. در يکي از اين مستندات، معلوم شد که 90درصد افراد بالغ، به عالم غيب و وجود حضرت حق تعالي اعتقاد دارند. بيش از 70درصد مردم، مذهب را عامل مؤثري در زندگي خود مي‌دانند. در مطالعة ديگري که روي بيماران بستري در بيمارستان انجام شد، 77درصد بيماران انتظار دارند پزشکان معالج، مسائل معنوي را در فرآيند درمان آن‌ها مد نظر قرار دهند و 37درصد آن‌ها انتظار دارند که پزشکان به‌طور مکرّر اعتقادات مذهبي را مطرح کرده و بيماران را به توجه به آن‌ها دعوت کنند. اگر به اين تقاضاي بزرگ اجتماعي توجه کنيم، مطمئناً لازم مي‌دانيم از اين سرمايه در سلامت مردم در ابعاد مختلفِ پيشگيري، تشخيص و درمان و توان‌بخشي استفاده کنيم.
سلامت معنوي، متفاوت از سلامت روحي و رواني و اجتماعي است؛ اگرچه تأمين آن که منبعث از اعتقادات غيرمادي است و مي‌تواند روي همة اين زمينه‌ها تأثير بگذارد.
لازم به ذکر است که اصطلاح سلامت روحي، لفظ مناسبي نيست؛ زيرا روح از ذات باري‌تعالي است: ﴿ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ اَلرُّوحِ قُلِ اَلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي ﴾ و دچار خدشه و بيماري و نقصان نمي‌شود. آنچه ما لمس مي‌کنيم، اشکالات رواني است که بايد در بُعد سلامت روان فردي و جمعي براي آن برنامه‌ريزي کرد؛ اما سلامت معنوي، ناشي از اعتقادات است، ناشي از ارتباط انسان با خالق خود است؛ ارتباط با قدرتي که کاملاً فراتر از قدرت‌هاي شناخته‌شدة مادي است. اين ارتباط، در ادبيات ديني ما به‌خوبي در الفاظ توکل و توسّل و تسليم، معنا شده است؛ اما ما نتوانسته‌ايم ارزش آن را در قالب مقالات علمي به ديگران نشان دهيم. Spirit  که معناي لطف را در ادبيات بين‌المللي دارد، لغت لاتيني است به‌معناي «نفس» و معنويت (spirituality) به‌معناي احساس ارتباط با چيز پاکي است که فراتر از يک شخص يا قدرت شناخته‌شده است. اين معنويت، معرّف «هدف» و «معنا» در زندگي انسان‌هاست. در تحقيقي که در دانشگاه مک گيل کانادا براي کيفيت زندگي انجام شده است، مهم‌ترين عوامل مؤثر در آن را ابعاد جسمي، رواني، اجتماعي، جنسي شناخته است؛ اما موضوع معنويت را به‌عنوان زمينة اصلي در همة اين ابعاد، مؤثر قلمداد کرده است و آن را پيش‌زمينة کيفيت زندگي مناسب شناخته است.
اگرچه معنويت روي کمّيت زندگي نيز تأثيرگذار است و به‌طور طبيعي در جامعه، شاهد طول عمر بيشتر افراد معنوي هستيم؛ اما براي اثبات اين مدعا تحقيقات پيچيدة زيادي لازم است صورت گيرد. اين مقدمه اگرچه تبيين اهميت سلامت معنوي را مي‌نمايد؛ اما براي پياده‌سازي آن به مؤلّفه‌هايي احتياج است، مثل بهره‌گيري از متخصصان دين و معنويت، بهره‌گيري از متخصصان پزشکي و پيراپزشکي معتقد بر معنويت و دنياي باقي، طراحي ساختار کلينيکي براي پاسخ‌گويي بر اين بُعد از سلامت در ابعاد بستري و سرپايي يا اقدامات عمومي سلامت، مثل ارتقاي سلامت و پيشگيري. توقف روي معناي آية شريفة ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا﴾، خود به‌تنهايي مي‌تواند چگونگي بهره‌گيري از اين مؤلّفة معنوي را براي حداقل کشورهاي اسلامي نشان دهد» (www.salamatiran.com).    

1.2. شواهد علمي در زمينة سلامت معنوي چه نشان مي‌دهد؟

روان‌شناسان، به‌ویژه روان‌شناسان سلامت، نقش دین و مذهب را در زمینه‌های مختلف بررسی کرده‌اند. امروزه روان‌شناسان، ارتباط میان بهداشت و سلامت جسمانی و روانی انسان با اعتقادات و باورها و رفتارهای دینی و اخلاقی را انکارناپذیر می‌دانند. در سال‌های اخیر، استفاده از مذهب و اعتقادات دینی، مورد توجه سیاست‌گذاران و تدوین‌کنندگان استراتژی‌های بهداشت جامعه‌نگر در سازمان جهانی بهداشت (WHO) نیز قرار گرفته و این سازمان بخشی از انتشارات خود را از سال 1992 به آموزش بهداشت از طریق مذهب به‌عنوان راهکار زندگی سالم اختصاص داده و کتاب‌ها و جزوات زیادی را تحت عناوین دینی نظیر بهداشت از دیدگاه اسلامی، ارتقای سطح بهداشت از طریق سبک زندگی اسلامی و نیز نقش مذهب و اخلاق در پیشگیری و کنترل بعضی بیماری‌ها، منتشر نموده است.
بسیاری از روان‌شناسان نظیر یونگ، فرانکل، تیلیچ و آلپورت معتقدند که یک نظام ارزشی دینی، نقش مهمی در سلامت روانی ایفا می‌کند. در نوشته‌های یونگ (Yong) چنین می‌خوانیم: «تمام مراجعان 35سالة من به‌خاطر فقدان ثبات و معنادهی به زندگی که دین می‌تواند به انسان عطا کند، دچار بیماری شده بودند» (فوردهایم، مقدمه‌ای بر روان‌شناسی یونگ، ترجمة مسعود میربها، ص 145). فرانکل (Frankl) نیز می‌نویسد: «دین سهم زیاد و غیرقابل اندازه‌گیری در سلامت روانی دارد» (فرانکل، انسان در جست‌ووی معنا، ص 94). تیلیچ (Tillich) که خود یک کشیش مسیحی است نیز می‌نویسد: «ایمان به خدا، به تمام ابعاد انسان و به تمام شخصیت وی عمق، جهت و وحدت می‌بخشد. قدرت وحدت شخصیت انسان، به ایمان فرد به خداوند بستگی دارد» (جیمز ویلیام، دین و روان، ترجمة مهدی قائنی، ص 32). آلپورت (Allport) نیز معتقد است: «نظام ارزشی دینی، تنها نظام ارزشی‌ای است که می‌تواند کاملاً و مستمراّ به شخصیت انسان وحدت بخشد» (سیّد‌ محمدحسین جلالی تهرانی، بهداشت روان (جزوة درسی)، ص 39).

3. معنویت و سلامت در سورة کهف

تأثير ايمان و عمل صالح در سلامت روان و به‌دنبالش سلامت فيزيکی بشر، در آموزه‌های دينی، فراوان به‌چشم مي‌خورد. به‌همین‌منظور، محور اصلی در این بخش، بررسی آیات شریف سورة کهف با موضوع معنویت و سلامت است و دراین‌راستا سعی برآن بوده که از تفاسیر، روایات و مقالات مرتبط معتبر استفاده شود.
 محتوای سورة کهف، با تبذیر و تبشير، دعوت مى‌كند به اعتقاد حق و عمل صالح؛ همچنان‌كه از دو آية اوّلش هم بوى اين معنا استشمام مى‌شود و نيز از آية آخر سوره كه مى‌فرمايد: ﴿ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ﴾ (ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 329).
حضرت على(ع) در توصيف انبيا مى‏فرمايد: هدف از بعثت انبيا آن است كه مردم را به وفاكردن به فراموش‌شده‏ها يادآورى كنند: «و يذكّرهم منسىّ نعمته» (نهج‌البلاغه، خطبة 1). تذکر، رمز آن است كه انسان در عمق روح و فطرت خود، خدا را يافته، لكن از آن غافل شده است. تذكر براى كنار زدن پردة غفلت است. بسیاری از آیات قرآن از قبیل ﴿ أَلا بِذِكْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ ﴾ و ﴿ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اَللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ مؤیّد این مطلب است. یاد خدا، داروی معنوی اضطراب و افسردگی است که از نظر روان‌شناسی علل آن ترس، آیندة مبهم، نگرانی از شکست‌خوردن، ترس از بیماری‌ها و نگرانی از عوامل طبیعی است.

گذشته از مسئلة بیماری اضطراب، آرامش‌طلبی در فطرت انسان ریشه دارد و در سرشت انسان‌ها حس آرامش‌جویی نهفته است و بسیاری از فعالیت‌‌های آدمی درحقیقت پاسخ به ندای الهی فطرت است. وقتی به زندگی خود و بسیاری از افراد نظر می‌کنیم، می‌بینیم هدف بسیاری از کارهای ما دستیابی به گوهر گرانبهای آرامش است. انسان‌ها در طول زندگی خود تلاش می‌کنند تا به آرامش‌خاطر و طمأنینه نایل شوند. در این نقطه، بین انسان‌ها اشتراک نظر وجود دارد؛ اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایی است که به زندگی آرامش می‌بخشد.
برای دستیابی به مصالح دنیایی و آخرتی، اهمیت تزکیه و سلامت در حوزة روان با تکیه بر معارف دین مشخص می‌گردد.
﴿الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى أَنزَلَ عَلَى‏ عَبْدِهِ الْكِتَبَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجاً﴾ (کهف، آیة 1).
علامه طباطبایی در تفسير آية اوّل سورة کهف مي‌فرمايد: «آنچه از صلاح و سداد در جوامع بشرى به‌چشم مى‌خورد، همه از بركات انبياى كرام است كه در بشر منتشر كرده‌اند و تخمى است كه آنان با دعوت خود به‌سوى حق و حُسن خُلق و عمل صالح افشانده‌اند و اين‌كه قرآن كريم در چهارده قرنى كه از نزولش مى‌گذرد، تمدنى به بشر داده و ارتقایى بخشيده و علم نافع و عمل صالحى در بشر به‌وجود آورده كه مخصوص خود آن است و به‌همين‌جهت، دعوت نبوى منّت‌هایى بزرگ بر بشر دارد. پس همة حمدها براى خداست» (ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 329). 
در تفسیر نور، ذیل همین آیه می‌خوانیم: «بندگى خدا، زمينه‏ ساز دريافت كمالات معنوى است: «انزل على عبده». آرامش و شادزیستی و سلامت روانی انسان، از نتایج رسیدن به کمالات معنوی است که با توجه به آموزه‌های دینی در سایة عبادت و ارتباط با خداوند تأمین می‌شود. بسیاری از افرادی که دچار پوچ‌گرایی و نیهیلیسم می‌شوند، به‌دلیل آن است که تفسیر و تبیین رضایت‌بخشی از حیات و هدف زندگی خود نداشته‌اند و به‌همین‌دلیل، شناخت هدف زندگی به‌منظور کسب آرامش و سلامت روان کاملاً ضروری است.»
يكى از مهم‌ترين بخش‌هاى سورة کهف که مي‌توان از آن ارتباط سلامت معنوی انسان را با بندگی و عبادت خداوند نتيجه گرفت، داستان قيام جمعى از جوانان باشخصيت بر ضد طاغوت و دجّال زمان خود بود؛ قيامى كه جان آنان را به خطر افكند و تا سرحد مرگ پيش رفتند، اما خدا آنان را حفظ كرد:
﴿إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَ هَيِّى‏ءْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدا فَضَرَبْنَا عَلَى‏ ءَاذَانِهِمْ فِى الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدا﴾ (کهف،  آیات 10 و 11)
«آن‌گاه كه آن جوانمردان به غار پناه بردند، گفتند: پروردگارا، از سوى خود رحمتى به ما عطا كن و براى ما رشدى در كارمان فراهم ساز. پس ما تا چند سالى كه در آن غار بودند، بر گوش‏هاى آنان پردة خواب و بيهوشى زديم.»
در ادامة داستان، خداوند در آیة 14 این مطلب مهم را که آرامش و پايدارى دل‌ها به‌دست خداست، یادآور شده، می‌فرماید:
﴿وَرَبَطْنَا عَلَى‏ قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَاْ مِن دُونِهِ إِلَهاً لَّقَدْ قُلْنَآ إِذاً شَطَطاً﴾
«و ما به دل‌هايشان نيرو و استحكام بخشيديم، آن‌گاه كه آنان به‌پاخاستند (و برخلاف عموم مردم) گفتند: پروردگار ما همان پروردگار آسمان‏ها و زمين است، هرگز جز او (كسى را به) خدايى نخواهيم خواند؛ چراكه دراين‌صورت حرف خطايى گفته ‏ايم.»
علامه طباطبایی در معنای کلمة «ربط» مي‌فرمايد:
«ربط به‌معناى محكم‌بستن است و ربط بر دل‌ها، كنايه از سلب اضطراب و قلق از آن‌هاست»
(ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 349).
این همان نکتة اساسی است که انسان را از مشکل و دغدغة پوچی و افسردگی نسبت به هدفداری زندگی می‌رهاند؛ زیرا امدادهاى الهى در ساية ايمان و توكل بر اوست. اگر انسان گام‌هاى نخستين را در راه الله بردارد و براى او به‌پاخيزد، كمك و امداد الهى به سراغ او مى‌شتابد. در يك‌جا مى‌گويد: آنان جوانمردانى بودند كه ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم:
﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى﴾
 (کهف، آیة 13)
و در جایی ديگر مى‌گويد: «ما دل‌هاى آنان را محكم ساختيم و نيرو و توان بخشيديم» (کهف، آیة 14) و در پايان آيات نيز مي‌خوانيم كه آنان در انتظار نشر رحمت الهى و يافتن راه نجات بودند:
﴿هَؤُلاءِ قَوْمُنَا اتخَذُوا مِن دُونِهِ ءَالِهَةً لَّوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسلْطنِ بَينٍ فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحمته ويُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا﴾
«اين قوم ما معبودهایى جز خدا انتخاب كرده‌اند. چرا آنان دليل آشكارى بر اين معبودان نمى‌آورند؟ چه كسى ظالم‌تر است از آن‌كس كه بر خدا دروغ ببندد؟ و آن‌گاه كه از مشركان و آنچه جز خداى مى‏پرستند فاصله گرفتيد، پس به غار پناه بريد تا پروردگارتان از رحمت خود براى شما گشايشى بخشد و برايتان در كار (و سرنوشت) شما گشايشى فراهم آورد»
(کهف، آیات 15 و 16).
در این آیات، خداوند متعال متذکر می‌گردد که اگر انسان‌ها به معناداربودن هستی و شناخت معبود واقعی دست یابند، درواقع، علاوه بر این‌که زمینة بهره‌بردن از عنایت و امدادهای الهی را برای خود فراهم می‌آورند، به آرامش حقیقی وکمال و سعادت دنیوی و اخروی نیز می‌رسند.
در تفسیر نمونه، ذیل همین آیات آمده است: «درواقع، اين جوانمردان باايمان براى اثبات توحيد و نفى اله، به دليل روشنى دست زدند و آن اين كه ما به‌وضوح مى‌بينيم كه اين آسمان و زمين، پروردگارى دارد كه وجود نظام آفرينش دليل بر هستى اوست. ما هم بخشى از اين مجموعة هستى مى‌باشيم بنابراين، پروردگار ما نيز همان پروردگار آسمان‌ها و زمين است. سپس به دليل ديگرى نيز توسّل جستند و آن اين‌كه اين قوم ما معبودهایى جز خدا انتخاب كرده‌اند:
﴿هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً﴾
(کهف، آیة 15).
 آخر مگر اعتقاد بدون دليل و برهان ممكن است؟ چرا آنان دليل آشكارى براى الوهيت آنان نمى‌آورند؟:
﴿لَّوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ﴾
(همان).
آيا پندار و خيال يا تقليد كوركورانه مى‌تواند دليلى بر چنين اعتقادى باشد؟ اين چه ظلم فاحش و انحراف بزرگى است؟ چه كسى ظالم‌تر است از آن‌كس كه به خدا دروغ ببندد:
﴿فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا﴾
(اعراف، آیة 37).
اين افترا هم ستمى است بر خويشتن؛ چراكه انسان سرنوشت خود را به‌دست عوامل بدبختى و سقوط سپرده، و هم ظلمى است بر جامعه‌اى كه اين نغمه در آن سر مى‌دهد و به انحراف مى‌كشاند، و هم ظلمى است به ساحت قدس پروردگار و اهانتى است به مقام بزرگ او» (تفسير نمونه، ج 12، ص 363). 
آية 17 سورة کهف نيز به‌نوعی اشاره به اين مطلب دارد که هرکس در مسير اطاعت و ياد خدا و ارتباط با او قرار بگيرد، ثمره‌اش آن است که خداوند ياری و راهنمایی او را به‌عهده خواهد گرفت؛ يعنی در سختی‌ها، مشكلات و بحران‌‌های زندگی، ياد خدا به انسان آرامش می‌دهد و توكل و توسّل به او باعث كنترل استرس‌ها و تنش‌های فرد می‌شود:
﴿وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا﴾؛
«آفتاب را مى‏بينى كه چون برمى‏آيد از غارشان به سمت راست مايل است و چون فرو مى‏شود از سمت چپ دامن بر مى‏چيند؛ درحالى‌كه آنان در جايى فراخ از آن غار قرار گرفته‌اند. اين از نشانه‏هاى قدرت خداست.‏ خدا هر كه را راهنمايى كند، او راه‏يافته است و هر كه را بى‏راه گذارد، هرگز براى او يارى راهبر نخواهى يافت»
(کهف، آیة 17).
در تفسير نمونه، ذيل این آيه آمده است: «در اين‌جا قرآن رشتة سخن را قطع مى‌كند و به يك نتيجه‌گيرى معنوى مى‌پردازد؛ چراكه ذكر همة اين داستان‌ها براى همين منظور است. مى‌گويد: اين از آيات خداست؛ هركس را خدا هدايت كند، هدايت‌يافتة واقعى اوست و هركس را گمراه نمايد، سرپرست و راهنمایى هرگز براى او نخواهى يافت:
﴿ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدا﴾
(کهف، آیة 17).
﴿وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدا﴾
 «و آنچه را كه از كتاب پروردگارت به تو وحى شده است، بخوان. كلمات او را تغييردهنده‏اى نيست و جز او هرگز پناهى نخواهى يافت»
 (کهف، آیة 27).
در زندگی هیچ ملجأ و پناهگاهی جز خدا نمی‌یابیم. تکیه‌گاه واقعی، اوست. این باور، امید و تحرک را در زندگی  به ارمغان می‌آورد و احساسی است که به‌واسطة آن خود را متصل به چیزی فراتر از خویشتن می‌توان یافت. درواقع، معنویت همان چیزی است که آرامش و امنیت خاطر را فراهم می‌کند.
«حداقل اثر روانی معنویت، اثر تلقینی آن است که فرد احساس می‌کند به یک منبع لایتناهی وصل است و یک قدرت بی‌انتها حافظ اوست. هرچه فرد احساس کند که به این قدرت لایتناهی نزدیک می‌شود، قاعدتاً از موهبات بیشتری برخوردار خواهد شد. همین امر، موجب احساس امید در فرد می‌شود و سبب می‌شود که او روحیة بهتری پیدا کند» (دکتر محمدمهدی قاسمی، روانپزشک، روزنامة سلامت).
آخرین آیة محل بحث، نشانة بارز امید به خداوند و روز قیامت را انجام عمل شایسته می‌داند. پیامد عمل صالح این است که انسان به آرامش وسعادت دنیوی و اخروی دست یابد:
﴿ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً﴾
«بگو همانا من بشرى همچون شمايم، (جز اين‌كه) به من وحى مى‏شود كه خداى شما، خداى يگانه است. پس هر كه به ديدار پروردگارش (در قيامت و به دريافت الطاف او) اميد و ايمان دارد، كارى شايسته انجام دهد و هيچ‌كس را در عبادت پروردگارش شريك نسازد»
(کهف، آیة 110).
امیدواران به لقاى الهى که همان مؤمنان هستند، باید بدانند که ملاقات با خداوند، وعده اى حتمى و قطعى از طرف پروردگار است. مرگ نیز پلى است که باید براى آن آمادگى داشت. بنابراین، لازم است امیدواران به تلاش و فعالیت روى آورند تا با سربلندى به لقاى پروردگارشان برسند. اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد. 
در تفسیر نور، ذیل آیه می‌خوانیم: «در اين آيه هم توحيد (الهٌ واحد)، هم نبوّت (يُوحى الىّ)، هم معاد (لقاء ربّه)، هم اميد به رحمت الهى (يرجوا)، هم تلاش در رسيدن به آن (فليَعمل) و هم اخلاص در عمل (لايُشرك) آمده است. ازاين‌جهت، پيامبر(ص) فرمود: اگر تنها آية آخر سورة كهف بر امّت من نازل مى‏شد، براى آنان كافى بود. اميد در انسان بايد به‌صورت حالتی دائمى و پيوسته باشد، نه لحظه‏اى (فمن كان يرجوا) و ازطرفی، اميد بدون عمل، كارساز نيست (يرجوا، فليعمل).»
 برخی تحقیقات نشان می‌دهد، فاکتورهایی مانند امید، باور‌های مثبت، آسایش و توانمندی که از اعتقادات مذهبی، ارتباط با خدا و دعا به‌دست می‌آیند، اثر شفابخش دارند و باعث بهبود می‌شوند. 
علامه طباطبایی در الميزان، ذيل اين آيه می‌فرمايد: «جملة (فمن كان يرجولقأ ربه فليعمل...)، مشتمل بر اجمال دعوت دينى است كه همان عمل صالح براى رضاى خداى واحد بى‌شريك است، و آن‌گاه اين معنا را متفرع كرده بر رجاء لقاء پروردگار متعال و بازگشت به‌سوى او؛ چون اگر حساب و جزایى در كار نباشد، هيچ داعى و ملزَمى نيست كه افراد را به پيروى از دين و به‌دست‌آوردن اعتقاد و عمل صحيح وادار سازد؛ همچنان‌كه خود خداى تعالى فرموده:
﴿إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ﴾
(ص، آیة 26).
 درواقع، یکی از عوامل مؤثر در ایجاد سلامت روان و نشاط و شادی و امید در زندگی، از همین اعتقاد دینی سرچشمه می‌گیرد. کسانی که ایمان واقعی به لقاء پروردگار و بازگشت به‌سوی او دارند، هرگز دچار پوچی و ناامیدی و افسردگی روحی نخواهند شد.
امید که از معرفت و شناخت به مبدأ و معاد حاصل مى‌شود، اساس همة تلاش‌هاى مفید و پرثمر انسانى و نیز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسیدن شخص به سعادت ابدى است. همان‌گونه که ناامیدى و قطع امید به خدا و روز قیامت، منشأ فسادها و تبهکارى‌ها و منتهى‌شدن کار انسان به شقاوت ابدى است (ر. ک: محمدتقى مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 400).
همین‌که انسان به آینده‌اى روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالتى شاد به وى دست داده، باعث نشاط وى مى‌شود و در او انگیزة کار و تلاش ایجاد شده، او را به فعالیت‌هاى صحیح زندگى وادار مى‌کند. نویسنده‌ای خارجی می‌گوید: «حتى بیمارانى که مرگ آنان نزدیک است، با امیدِ به آینده مى‌توانند روحیة خویش را حفظ کرده، روزها، هفته‌ها و ماه‌ها درد و رنج را به‌راحتى تحمل کنند» (ر. ک: الیزابت کوبلر، پایان راه (پیرامون مرگ و زندگى)، ص 142؛ غلامحسین معتمدى، انسان و مرگ (درآمدى بر مرگ‌شناسى)، ص 40).
باور به معاد، حتى در حد امید، اهرمى کارآمد در گرایش به عمل است و در تنظیم زندگى سالم و تصحیح رفتارها و باورهاى انسان، نقشی مهم دارد.

4. نتیجه‌گیری

بدون توجه به بُعد معنوی انسان، نمی‌توان جسم، روان و همین‌طور شخصیت اجتماعی او را شناخت و برای سلامت آن کاری کرد. درواقع، دین و معنویت می‌تواند به ارتقای بهداشت روانی کمک کند. البته اعتقاد به مسائل معنوی و باورهای دینی، باید در عمق جان انسان وجود داشته باشد. آیات بررسی‌شدة در سورة کهف و همچنین بسیاری دیگر از آیات شریف قرآن، مؤیّد این مطلب است که هرکس دلش با یاد خدا مطمئن و محکم گردد، آرامش روحى و روانى داشته و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است؛ چون متکى به قدرت و عظمت الهى است و انوار الهى در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل طمأنینة او شده است.
حضرت على(ع) در خطبة 225 نهج‌البلاغه مى‌فرماید:
«پروردگارا، تو از هر مونسى براى دوستانت مونس‌ترى و از همة آنان براى کسانى که به تو اعتماد کنند، براى کارگزارى، آماده‌ترى. پروردگارا، آنان را در باطن دلشان مشاهده مى‌کنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان معرفت و بصیرتشان را مى‌دانى. رازهاى آنان نزد تو آشکار است و دل‌هاى آنان در فراق تو بى‌تاب. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونس آنان است و اگر سختى‌ها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه مى‌برند.»
آقاى ديل كارنگى، روان‏شناس معروف امريكايى، مى ‏نويسد: «هنگامى كه كارهاى سنگين، قواى ما را از بين مى‏برد و اندوه‏ها هر نوع اراده‏اى را از ما سلب مى‏كند و بيشتر اوقات كه درهاى اميد به روى ما بسته مى‏ شود، به‌سوى خدا روى مى‏ آوريم؛ ولى اصلاً چرا بگذاريم روح يأس و نااميدى بر ما چيره شود؟ چرا همه‌روزه به‌وسيلة خواندن نماز و دعا و به‌جاآوردن حمد الهى، قواى خود را تجديد نكنيم؟» (حسن راشدى، نمازشناسى، ج 2، ص 67).
امام صادق(ع) فرمودند:
«چه مانعى دارد که چون یکى از شما غم و اندوهى از غم‌هاى دنیا بر او درآید، وضو بگیرد و به مسجد رود و دو رکعت نماز بخواند و براى رفع اندوه خود، خدا را بخواند؟ مگر نشنیده‌اید که خداوند مى‌فرماید: از صبر و نماز یارى بجویید؟»
(فضل بن حسن طبرسى، مجمع‌البیان، ج 1، ص 100).
معنویت بر عملکرد سیستم ایمنی تأثیر می‌گذارد. معنویت، ایمان و حضور در مکان‌های مذهبی، عملکرد سیستم ایمنی را به‌طریقی که سنجش‌پذیر باشد، مانند افزایش گلبول‌های سفید خون، بهبود می‌بخشد. در موضوع سلامت، زمانی که بدن احساس امنیت می‌کند و در آرامش قرار دارد، سیستم عصبی قادر است آرامش خود را حفظ کند و طبیعی باشد؛ بنابراین، سیستم ایمنی قادر است بهتر عمل کند. درواقع، در این حالت، همة اعضای بدن در مقابله با بیماری‌ها موفق‌ترند.