هفده ویژگی مهم خیرین

هفده ویژگی مهم خیرین

زندگی پیامبر(ص) برای انسان های خیّر و معتقد، سرمشقی نیکوست؛ آن‌جاکه در کلام‌الله مجید بر این نکته تأکید شده است:
(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا)
«قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن‌كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى‏ كند»
(احزاب، آیة 21).
یکی از توفیقات الهی که نصیب من شد، آن بود که در بیت عالمی عامل و عارف به معارف الهی تربیت یافتم و با بهره مندی از سیرة حضرات معصومین(ع)، به‌ویژه پیامبر اکرم(ص)، در مسیر زندگی حرکت کردم.
قال الحسین (علیه السلام):
«اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْكُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلُ إِلَى غَیْرِكُمْ»؛
«همانا حوایج مردم از نعمت های خداوند بر شماست. بنابراین، از نعمت های الهی خسته نشوید که خداوند آن را از شما [سلب نموده] و به‌سوی دیگران بر می گرداند.» 
شمع شو شمع که خود را سوزی                          تا به آن بزم کسان افروزی
در این‌باره باید به هفده ویژگی مهم اشاره نمود که اگر خیّرین و فعالان عرصة اجتماعی به آن‌ها متصف باشند، در مسیر انجام امور خیر و کسب قله های سعادت و رسیدن به اهداف والا توفیقی بیشتر خواهند یافت.
آن هفده ویژگی عبارتند از:
در ادامه، با اندکی تفصیل، به هر کدام از این شاخصه‌ها اشاره می‌کنم.

1. نیّت و اخلاص در عمل (کار)

همان‌طور که تن آدمی شریف است به جان آدمیت، شرافت آدمی نیز بستگی به جان آن دارد که اخلاص است. در بیان اندیشمندان اسلامی، اخلاص عبارت است از پاک و خالص‌ساختن قصد و نیّت از غیر خدا.
هرکس طاعتی به‌جا آورد و قصد قربت داشته باشد، ولی آن را غرضی دنیوی بیامیزد، عملش خالص نیست. آفت عمل خیر، گرفتارشدن در دام ریا و تظاهر در برابر مردم است. امیرالمؤمنین(ع) در خطبة 23 نهج البلاغه می فرمایند: 
«اعْمَلُوا فِي غَيْرِ رِيَاءٍ وَ لَا سُمْعَةٍ فَإِنَّهُ مَنْ يَعْمَلْ لِغَيْرِ اللَّهِ يَكِلْهُ اللَّهُ إِلَى مَنْ عَمِلَ لَهُ»؛ 
«عمل کنید بدون ریا و سمعه (ریا یعنی بخواهد مردم عمل او را ببینند و سمعه یعنی بشنود که تعریف او را کرده اند). کسی که برای غیر خدا عمل کند، خدا او را به همان ها که برایشان کار کرده، واگذار می کند.»
یکی از نشانه‌های اخلاص این است که انسان در مقابل نیکی، انتظار تشکر و سپاس نداشته باشد. نفس بزرگی می‌خواهد که اگر به دیگری احسان نمود و در عوض بدی دید، ناراحت نشود. قرآن کریم دربارة اهل‌بیت(ع) می فرماید: 
(لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا) 
(انسان، آیة 2). 
آدمی باید خصلت انتظار تشکر و سپاس از دیگران را در خود کمرنگ کند. همچنین ناسپاسی‌کردن را در برابر خوبی ها با ناسپاسی خودش در مقابل نعمت خدا بسنجد که چقدر از نعمت های الهی غافل است. 
از نشانه های دیگر اخلاص، پرهیز از منّت و آزار است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: 
«ای مومنان، بخشش‌های خود را با منّت و آزار باطل نکنید؛ مانند کسی که مال خود را برای ریا انفاق می کند و کاری بیهوده و باطل انجام می دهد.»
از امام صادق (ع) نقل است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 
«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ وَ لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَی»
«ارزش هر عملی به نیّت است و ارزش هر انسانی به نیّت اوست.»
«إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَیْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
«یقیناً خدا داناى غیب آسمان‏ها و زمین است و بى‏تردید به نیّت‏ها و اسرار سینه‏ها آگاه است» 
(فاطر، آیة 38)
امام صادق(ع) فرمودند: 
«ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِیَت عَلَیهِ الِّنّیَّهُ»
«چون نیّت بر انجام کاری قوی باشد، هیچ بدنی احساس ضعف و ناتوانی نمی کند.»
آن‌که در راه طلب خسته نگردد هرگز                       پای پرآبله و بادیه‌پیمای من است
در جمع مخلوقات خداوند، هیچ‌کس کاری را جز برای کسب رضایت الهی انجام نمی دهد و نباید بدهد و نمی‌توان برای خدا کار کرد، مگر آن‌که خداشناس بود.
«إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»
باید سرلوحة هر فعالیت خیر باشد. پس عمل خالص نمی تواند با کاری که رضایت الهی را به‌دنبال نداشته باشد، آمیخته شود.
نتیجة این عقیده این است که منتظر تشویق فرد و جامعه نباشیم. حتی ممکن است گیرندة خیر هم نداند چه کاری و توسط چه کسی برایش انجام شده است؛ ولی مهم آن است که خدا می داند: 
(لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا)
اگر منّت در کار آمد یا کار خیّر زمینة معرفی خودش شد، باید در نیّت خیّر شک کرد. خیّری که برای خدا کار نکند، تلاشش او را از بهشت دور می سازد و هر قدم به دوزخ نزدیک‌تر می‌شود؛ چراکه به شرک نزدیک می‌شود.

2. حُسن خُلق

حُسن خُلق در سرنوشت فرد و جامعه، اهمیتی فوق‌العاده ای دارد و یکی از عوامل مهم پیشرفت در جامعة اسلامی محسوب می شود تا جایی که خداوند متعال می فرماید: 
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ‌لَو کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لانْفَضوُا مِنْ حَولِکَ»
«در پرتو رحمت و لطف خدا با آنان مهربان و نرمخو شده ای و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطرافت پراکنده می شدند» 
(آل‌عمران، آیة 159)
حُسن خُلق در زندگی انسان،  نقشی کلیدی ایفا می کند و توجه به آن در معاشرت با افراد نیازمند ضروری‌تر است؛ تا آن‌جاکه حتی اگر نتوان کمک شایان توجهی به فرد نیازمند کرد، باید به او لبخند زد. گاه لبخندزدن به نیازمند، تأثیری دارد که بهترین کمک مالی ندارد.
حُسن خُلق، باعث آرامش و ارتباط خوب بین انسان و فرد نیازمند  می‌شود. مشکلات نیازمندان فقط با گفت‌وگو حل نمی‌شود و به حمایت مالی هم نیاز دارند؛ ولی در دیدار آغازین، حُسن خُلق می تواند به ارتباط های بعدی کمک کند و فرد نیازمند را نرنجاند. کلام گهربار امام صادق(ع) در این زمینه می تواند راهگشای ما باشد: «ایمان به خدا، پیامبر و علی نیاورده کسی‌که برادر مؤمنش نزد او آمده  تا نیازش را برآورده سازد؛ اما او با روی گشاده از نیازمند استقبال نکند. اگر نیاز او به‌دست خودش برآورده می‌شود، به‌سرعت اقدام کند و اگر خودش نمی‌تواند حاجت او را برآورده سازد، بکوشد تا از طریق دیگران نیاز او را برآورده سازد. پس اگر خلاف این دستور عمل بکند، میان ما و او ولایتی نیست.»

3. ایمان، بندگی و ارتباط قلبی با خداوند متعال

ویژگی مهمی که در مسیر پیشرفت خدمات خیّرین بسیار اثرگذار است، ایمان، بندگی، ارتباط قلبی با خداوند متعال و بهره مندی از الگوهای ارائه‌شده توسط حضرات معصومین(ع) است.
آرامش و امید به زندگی، در بندگی خدا، ارتباط با خدا و اولیای خداست. نقطة تلاقی این آرامش و بندگی، در خدمت به بندگان الهی نقش می گیرد تا جایی که وقتی از پیامبر بلندمرتبة اسلام(ص) دربارة محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند سؤال شد، ایشان فرمودند: «محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند، آن کسی است که سودش بیشتر به مردم برسد.» 
امروزه تازه‌ترین دستاوردها در علم روانپزشکی، مؤیّد همان تعلیماتی است که سیرة معصومین(ع) به ما آموخته‌ است. روانشناسان اکنون دریافته‌اند که آرامش نسبی، در داشتن تکیه گاه و مأمنی مطمئن است. دعا و نماز، دستاویزی محکم است و نگرانی، تشویش، هیجان و ترس را که موجب بیشترین ناراحتی های ماست، برطرف می‌سازد.
کار خیر همه‌جا هست؛ اما خیّری که به‌خاطر بندگی و اطاعتِ خداوند باری تعالی، به‌دنبال یافتن مستمند و دردمند باشد، همه‌جا نیست. بندگی، همچون گوهری است که در دل انسان های ناب پرورش می یابد.
ایمان به انجام کار، یعنی تشخیص لزوم آن. تا زمانی که این بخش کار تحقق نیابد، امکان رهاکردن کار خیر وجود دارد؛ لذا خیّر باید قبل از برداشتن هر قدم، به صحت کار خود اطمینان یابد.
امام صادق(ع) می‌فرماید: «نیکی‌کردن به برادران دینی و تلاش و جدّیت برای رفع مشکلات آنان، در تمام زمینه‌ها و در هر شرایط، برخاسته از ایمان خالص است.»

4. صداقت (راستگویی و پرهیز از دروغ)

صداقت در گفتار، رفتار و مدیریت، ازجمله مهم ترین ویژگی خیّرین است و هميشه و در همه‌حال بهترين شیوه و سياست در فعالیت های اجتماعی و نیکوکاری خواهد بود. خُدعه و دروغ به سرطان صعب‌العلاج، شباهت زیادی دارد؛ نخست كوچك به‌نظر می رسد و اگر به‌كلي ريشه‌كن نشود، رشد مي كند و توان كنترل آن از دست مي رود و سرانجام در مسیر فعالیت انسان، مشکلات بسیاری ایجاد می نماید.
براي آن‌كه انجمن‌های خیریه، صداقت را سرلوحة امور خیر قرار دهند، بايد به‌معناي اصالت و رابطة آن با صداقت توجه ویژه نمایند. اين دو مفهوم را اغلب به‌جاي هم به‌كار مي برند؛ اما اصالت مفهوم وسيع تري دارد. در زمينة ماهيت انسان، اصالت به‌معناي تماميت و كامل‌بودن است. كسي كه اصالت ندارد، انسان ناقصي است؛ درحالی‌که نداشتن صداقت، رشد شخصيتی و اجتماعي فعالان در عرصة خیر را كُند مي كند و مانع مقبولیت و مشروعیت آنان در جامعه مي شود. صداقت در کار، موجب آرامش دروني و احساس ارزشمندبودن خواهد شد و برقراری روابط سالم و شفاف با آحاد جامعه، جزء لاینفک صفت صداقت خواهد بود.
امام صادق(ع) فرمود: «پیامبری نیامد، مگر این‌که مردم را به دو موضوعِ امانت و صداقت توصیه کرد.»
صداقت از موضوعاتی است که در همة ادوار و همة عرصه های خدمت به جامعه، باید جلوه نماید تا موجب قوام و اعتماد جامعه در مسیر خدمات اجتماعی گردد. صدقه را از آن‌جهت صدقه می گویند که با راستی و صداقت، به دیگران بذل می شود.
انسان ها باید در موضوع صداقت و تقویت این فضیلت ارزشمند جدّیت بورزند؛ همچون عبارتی که  پس از تلاوت قرآن  بر زبان جاری می کنیم: 
«صدق الله العلی العظیم»
قرآن می‌گوید: 
«و من اصدق قولاً من الله»
«چه کسی راستگوتر از خداست؟» 
سفارش امام صادق(ع) به انسان ها، 
«تخلّقوا بأخلاق الله‏»
است. یکی از اخلاق‌های الهی، راستی است. البته رعایت راستی، اندکی دشوار است؛ زیرا این‌که ما دروغ می‌گوییم، دلایلی دارد که یکی از آن‌ها منفعت است. در دروغ، منافعی برای کودک، تاجر و مسئول هست که اگر راست بگویند به ضررشان است. گذشتن از منافع، سخت است.
خیّرین با راستگویی می‌توانند اعتماد مردم را به خود جلب و مشکلات افراد نیازمند را حل و فصل نمایند.

5. امانت‌داری

امانت داری، صفتی کلیدی و دارای درجات و جنبه هایی وسیع است و از مهم ترین ویژگی های فعالان اجتماعی در عرصه های مختلف است. قرآن کریم به هریک از این جنبه‌ها اشاره کرده است: جنبة مادی (بقره، آیة 283)، جنبة معنوی (شعرا، آیة 107) و امانت‌داری در ولایت (احزاب، آیة 72).
مشروعیت و مقبولیت شخصیت های حقیقی یا حقوقی به‌عنوان خیّر یا مؤسسة خیریه، در گرو امانت‌داری صحیح و بازخورد این صفت در جامعه است.
صفت امانت داری در مؤسسات خیریه و خیّرین، استثنابردار نیست و در هیچ شرایطی نمی توان به آن بی تفاوت بود؛ چون اعتماد عمومی جامعه برای همراهی در هر امر خیر، متضمّن امین‌بودن و امانت داری خیریه ها یا خیّرین است.
امانت داری آن است که هر چیزی با هر عنوان در اختیارت گذاشتند، با تمام وجود در حفظ آن کوشا باشی و فقط صرف همان هدفی کنی که این امانت برای آن نزد تو گذاشته شده است.
یادمان باشد ما امانت دار الهى هستیم و با همین ویژگى هم از دیگر موجودات جهان آفرینش ممتاز شده‌ایم: 
«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً»
«ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، آن‌ها از حمل آن اِبا کردند و از آن هراس داشتند؛ اما انسان آن را به دوش کشید. او بسیار ظالم و جاهل بود» 
(احزاب، آیة 72).
چرا انسان برای این فضیلت ارزشمند انتخاب گردید؟ چون انسان موجودی است با قابلیت هاى گوناگون و با استعداد فوق‌العاده که مى تواند با شکوفاساختن آن، مصداق کامل خلیفة الهى باشد. انسان مى تواند با کسب معرفت و تهذیب نفس و تزکیة روح و تحصیل کمالات در مرحله‌اى از کمال امین‌بودن و امانت‌داری قرار بگیرد و حتی از فرشتگان هم بالاتر برود: 
«أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ‏ أَمِينٌ‏»
«من برای شما ناصح و خیرخواهی امینم» 
(اعراف، آیة 68)
در امانت‌داربودن، فقط کافی نیست که خود انسان به این امر واقف باشد، بلکه باید اموال، وسایل یا هرچیزی که در اختیار فرد به ودیعه گذاشته می‌شود، به‌نحو احسن فقط در جایی که پیش‌تر خود فرد امانت‌دهنده تأکید کرده، مصرف شود.
امانت‌داری و امین‌بودن، فرهنگی است که از دروان کودکی و تربیت خانوادگی و ارتباطات اجتماعی شکل می گیرد. در جامعه، امانت‌داری از اهمیتی والا برخوردار است؛ چراکه مردم وقتی به کسی به‌عنوان امین اعتماد کنند، دارایی و اموال خودشان را با اطمینان برای صرف در امور خیر در اختیارش قرار می‌دهند و انتظاری جز این ندارند.
قال الله تعالی: 
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»
«اى کسانى ایمان آورده اید، به خدا و پیامبر خیانت نکنید و نیز در امانت هاى خود خیانت روا مدارید؛ درحالى‌که مى‌دانید» 
(انفال، آیة 27)
امانت‌داری از واجبات الهى است. فرائض الهى و سنن پیامبر(ص)، امانت هایى در اختیار بشر هستند؛ باید فرائض و واجبات الهى را انجام داد و به سنّت هاى پیامبر(ص) عمل نمود. ترک سنّت‌های پیامبر(ص)، درواقع خیانت به خدا و پیامبر(ص) است.

6. همت والا و پشتکار عمیق

ویژگی‌ای که در کار خیر باعث موفقیت هرچه بیشتر افراد شده و می شود، انگیزه، پشتکار، تلاش و همت بلند است. از‌همین‌رو، تحقق خواسته و آرزو، تنها با پایداری و ثبات قدم و صبر و استقامت، شدنی است.
همت به‌معنای قصد قوی و عزم جدّی برای انجام کاری است که مانع یا موانعی دریپش روی آن قرارگرفته و شخص بر آن است هرطور شده آن را انجام دهد و به مقصود خود برسد. انگیزة قوی، صبر و شکیبایی، عزم جدّی، استقامت، مقابله با موانع و مانع زدایی، از شاخص‌های نیّت محکم و استوار است. 
امیرالمؤمنین(ع) در بیان نقش عوامل ایجادی همت به دو امر مهم، یکی بردباری و دیگری تأمل و درنگ همراه با تعقل، اشاره می‌کند و می فرماید: «الحلم والاناه توأمان ینتجهما علوّ الهمّه»؛ «بردباری و درنگ هماهنگ‌اند و نتیجة آن بلندهمتی است.»
همت و پشتکار، منجر به دستیابی به مقصود متعالی خواهد شد. اشتیاق و آرزوی رسیدن به مقصود و مقصد، موجب می شود انسان عزم جدّی و قوی داشته باشد و همة موانع را از سر راه بردارد و هرگز نومید و ملول نشود. 
اصولاً داشتن همت خوب و پسندیده، به انسان و زندگی اش معنایی واقعی می بخشد. ازاین‌رو، باید شرافت را در همت های انسان ها جست، نه در حَسَب و نَسَب. امام علی(ع) در بیان اهمیت و ارزش همت و کارکردهای مثبت آن در زندگی آدمی می‌فرماید: 
«الشرف بالهمم العالیه، لا بالرمم البالیه»
«شرافت به همت های بلند است، نه به استخوان های پوسیده (و افتخار به نیاکان).»
اگر بخواهیم دریابیم چه کسی واقعا دارای همت است، باید به عملکردش، به‌ویژه در شرایط سخت و بحرانی، بنگریم؛ چراکه در این زمان است که معلوم می‌شود شخص تا چه اندازه از همت عالی و بلند برخوردار است و در مسیر درست زندگی گام برمی‌دارد و می‌خواهد به اهداف متعالی و بلندش برسد. 
صاحبان همت های بلند، جز به کارهای خیر و نیک و زیبا روی نمی‌آورند؛ چراکه ایشان حقیقت هستی و آفرینش و فلسفة آن را درک و فهم کرده و می خواهند خود را به اوج کمال برسانند. با همت و کار مضاعف می توان به موفقیت های دست‌نیافتنی رسید.
کار خوب و کالای خوب، کارگر خوب هم نیاز دارد. کارگر باید عاشق باشد. پیامبر(ص) می فرمودند: «کار سخت‌تر را دوست دارم.» این، سرفصلی مهم در خدمت رسانی است.
البته باید گفت هیچ تلاش و کوششی نیست که بی نتیجه و بی فایده باشد. آدم های تلاشگر، دیر یا زود به هدف خود می رسند. از تو حرکت؛ یعنی بلند شو و با اتکال به خداوند و ایمان قلبی به برکت او، «دست به کاری بزن که غصه سرآید».
اهل همت رخنه در سد سکندر می کنند                             این سبکدستان، کلید فتح را دندانه‌‌اند 

7. مدبّربودن

دورانديشي و آينده نگري، يكي از بهترين ویژگی های انسان است. انسان با استفاده از دورانديشي از كارهايي پرهيز می کند و كارهايي را انجام مي دهد تا آينده‌ای بهتر براي خود فراهم سازد. همة انسان ها مي كوشند تا آيندة خود مفرّح و زيبا و بدون عيب سازند؛ حتي بعضي از انسان ها براي نسل هاي بعد از خودشان نيز افكاري در ذهن دارند و براي آيندة بشري برنامه ريزي مي كنند و در حال تلاش هستند تا ارزش هايي را كه امروز در اختيار دارند، پيشرفته‌تر در اختيار نسل هاي بعدي قرار دهند.
تدبیر، از ویژگی های انسان های موفق است. این ویژگی، ضامن شفاف‌شدن ابهام های آینده است و تصمیمات آتی را رقم می زند.
تدبير و دورانديشي در زندگي انسان بسيار بااهميت است. هیچ كاري بدون تدبير و دورانديشي، ممكن نيست و اگر هم ممكن باشد، آينده و نتيجة خوبي در پيش نخواهد داشت.
انسانی که در زندگی، تدبیر و آینده نگری داشته باشد، در زندگی خود و همنوعانش، فردی مفید و پرثمر می‌‌شود. با تدبیر، افزون بر سرمایه گذاری در امور خیر هر چند کوتاه، می توان امور روزمره را نیز به‌نحو احسن مدیریت کرد. با نگرشی مدبّرانه به مسائل و مشکلات پیش رو، می توان به‌راحتی آن‌ها را پشت سر گذاشت و برای رسیدن به موفقیت های آینده، سرمایه گذاری نمود.
انسان ها با در نظر گرفتن این که ممکن است آینده چه اتفاقی بیفتد، همواره به‌طور نامحسوس نگران آینده اند. با وجود این، اگر انسان ها تدبیر و تدبّر را با دوراندیشی و نگاه به آینده درآمیزند، قطعاً پیشرفت های شایانی در زندگی خواهند داشت. تدبیر و دوراندیشی، امروزه، لازمة هر کاری است؛ زیرا در جوامع متلاطم امروز، ریسک‌پذیری گاه موجب پیشرفت، اما بیشتر، باعث شکست و نابودی می شود.
مدیرانی که تدبّر را سرلوحة کار و زندگی خود قرار داده اند، علاوه بر برنامه ریزی های کوتاه‌مدت، نگاهی وسیع و مدبّرانه به برنامه های درازمدت خود دارند و با استفاده از این ویژگی می توانند به کارهای ریسک پذیر بسیاری، از جمله ایجاد شغل جدید، کارآفرینی، ایجاد مکان های مذهبی، ایجاد مسکن برای دانشجویان متأهل و بسیاری کارهای خیر دیگر مشغول شده و آن‌ها را به بهترین نحو ممکن، به ثمر برسانند.

8. آراستگی ظاهری و باطنی

دین مقدس اسلام بر اساس فطرت الهی بنا گردیده و برای آراستگی - که هر انسانی مطابق با فطرت خویش خواهان آن است - ارزش بسیاری قائل شده و به پیروانش دستور می‌دهد که خود را همواره پاکیزه و آراسته نگاه دارند و به‌ویژه در برخورد با دیگران، در این امر دقت بیشتری داشته باشند.
دربارة جایگاه آراستگی همین جمله کافیست که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: 
«إِنَّا زَینَّا السَّمَاءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ»
«ما آسمان نزدیک [=پایین‌] را با ستارگان آراستیم.»
آراستگی ظاهر، طریقی برای احترام به خویشتن و دیگران است و بر همگان به‌ویژه مروّجان و مبلّغان مكتب اهل‏بیت(ع) كه بیشتر مورد توجه دیگرانند، لازم است در هر شرایطی، حداكثر دقت و توجه خویش را به آن معطوف دارند؛ چراكه در نظر اوّل، ظاهر انسان نمایانده می شود و سپس پیغام های درونی و افكار منتقل می شود.
اهمیت آراستگی باطنی، ازآراستگی ظاهری بیشتر است. آراستگی باطنی را گاه، آراستگی معنوی می نامند.
 این آراستگی شامل مواردی مانند ایمان، علم، صبر، شکرگزاری و غیره است که می تواند به‌عنوان ویژگی های اخلاقی تلقی شود و سبب آراسته‌شدن نفس و باطن انسان به چنین زیبایی هایی گردد.
از منظر اسلام و در روایات بسیاری، به علم و دانش به‌عنوان زینت انسان تأکید شده است. از منظر معصومان(ع)، پاکیزگی روح و آراستن باطن را به سه بخش می‌توان تقسیم کرد:
۱. آراستگی اندیشه: این آراستگی را می‌توان به سه زینت اساسی خلاصه کرد: علم، حکمت و ادب.
۲. آراستگی گفتار: دراین‌باره بحث فراوانی وجود دارد؛ اما خلاصه‌ای از آن را بیان می‌کنیم. منظور از آراستگی در گفتار، رعایت اخلاق و تقوای الهی است؛ مانند دروغ‌نگفتن، تحقیرنکردن، ناسزانگفتن، دشنام‌ندادن، غیبت‌نکردن، تهمت‌نزدن، آبرونریختن و غیره. یکی از راه های پرهیز از این گناهان، سکوت‌کردن است.
۳. آراستگی رفتار: آراستگی در رفتار عبارت است از عدالت و انصاف، وفا و بردباری، سخاوت و انفاق و غیره.
رسول خدا(ص) فرمود: 
«النظافه من الایمان»
نظافت و ایمان، دو عضو جدایی‌ناپذیر از یکدیگرند. 
انسان آراسته، با هرچیزی که سروکار داشته باشد، باید دارای رنگ معنوی و درواقع الهی باشد؛ چنان‌که خداوند متعال در آیة ۱۳۸ سورة بقره می‌‎فرماید: «صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ»
«رنگ خداست (که به ما رنگ ایمان و سیرت توحید بخشیده)، و چه رنگی بهتر از رنگ (ایمان به) خدا؟ و ما او را پرستش می‌کنیم.»
اموری که انسان با آن ارتباط خواهد داشت، باید از هر آلودگی عاری باشد تا بتواند در حوزة فعالیت او در راستای خدمت به جامعه، مفید و اثربخش باشد. اخلاقیات، بهداشت و رعایت چهارچوب های تعیین‌شده در مکتب اسلام، نقشی مهم در عبادات و کارهای نیک و در خدمات اجتماعی ما خواهد داشت.
آراستگی ظاهری و باطنی در دین اسلام، در قالب تکالیف وجوب، حرمت، استحباب یا مکروه گنجانده شده است. رعایت بهداشت و پیشگیرى، سبب سلامتى فکر و جسم جامعه و به‌تَبَع آن، انسان های خدوم خواهد بود.
پاکیزه‌روی را که بود پاکدامنی                                 تاریکی از وجود بشوید به‌روشنی                     

9. علوّ طبع (وارستگی روح و پاکی نفس)

هيچ گروه و صنفي نمي تواند ارزش پاكي نفس و وارستگي روح و روان را انكار كند. علوّ روح و طبع بلند، از ويژگي هاي مردان باهدف است كه هرگز هدف را فداي تمايلات شخصي خود نمي كنند. از همین منظر، می‌توان نقش خیّرین را در تأمین سلامت روح و جسم جامعه، توصیف نمود.
در روایات آمده است که ابوطلمه، باغ خود را که بسیار دوست داشت بعد از نزول آیة
«به حقیقت نیکوکاری نمی‌رسید، مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید»
 میان خویشاوندان خویش تقسیم کرد. رسول خدا(ص) به او فرمود:
«به به! این مالی است که برای تو سود خواهد داشت.»
امام کاظم(ع) هم فرموده اند:
«کار نیکی که برای مؤمنی انجام شود، جز به سه شرط، عمل نیک به‌شمار نمی‌آید: کوچک شمردن آن، پنهان داشتن آن و شتاب ورزیدن در آن. پس هر کس برای مؤمنی کاری نیک کند و آن را کوچک شمارد و ناچیز جلوه دهد، برادر خویش را بزرگ شمرده است و آن کس که کار نیک خویش را پنهان نگه دارد، بزرگوارانه عمل کرده است و آن کس که در انجام دادن وعدة خویش شتاب ورزد، بخشندگی را گوارا ساخته است.»

10. ادب و حیا

ادب و حیا، یکی از خصیصه ها و ویژگی های بارز و ممتاز خیّرین است. عفت، ثمرة حیاست.
امام جعفر صادق(ع) در روایتی دربارة حیا فرموده است: «حیا، نوری است که جوهر آن، ایمان است و ‌در برابر هر چیزی که با توحید و معرفت ناسازگار باشد، حالت بازدارندگی و خویشتن‌داری ایجاد می‌کند.»
حیا، لباس رستگاری و تقوا و نوری است که مانع از ظلمت گناه می‌شود. کم‌حیایی و بی‌حیایی باعث می‌شود خداوند از شخص رویگردان شود. کسانی‌که در طول تاریخ اهل حیا بودند، زمینة نجات آن‌ها فراهم شده است.
ویژگی بارز خیّرین این است که با حیا و عفت، باعث گمنام بودن خود شده اند. بسیاری از افراد جامعه فقط کارهای انجام‌شده مثل بیمارستان، خیریه، مسجد، خانه و ... را می بینند؛ ولی شخصی که آن‌ها را ساخته یا وقف کرده است را اصلاً نمی شناسند؛ گویی نشان و اثری از آن‌ها نیست. این، به‌سبب حیای آنان بوده است.
چشم، زبان، لباس و رفت‌وآمد خیّر باید همراه با حیا باشد. بعثت حضرت رسول(ص)، برای اخلاق است. هدف بعثت در یکی از کلماتی که پیامبر(ص) فرموده این است:
«بُعِثْتُ‏ لاتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ الاخْلاقِ‏»
از پیامبر(ص) پرسیدند: مکارم اخلاق چیست؟ آن حضرت(ص)، تعدادی را شمرد: صداقت، امانت، مهمان نوازی و مهرورزی و در آخر فرمود:
«وَ رَأْسُهُنَ الْحَيَاءُ»
«ریشة مکارم اخلاق، حیاست.»

11. گذشت، احسان و ایثار

نقش تأثیرگذار گذشت، ایثار و بذل مال، در سامان‌دادن و جریان امور خیریه‌ها آشکار است. ایثار، تجلّی عاطفة انسانی، نقطة اوج سلامت روان و اعتباردهندة صفات عالی آدمی است. بارزترین شخصیت‌هایی که به این مفهومِ عمیق و انسانی، حیات و حرکت بخشیده‌اند، ائمة معصومین(ع) هستند که برابر نص صریح آیات نورانی قرآن کریم، از ابتدایی ترین نیازهای خود به نفع دیگری چشم‌پوشی کرده‌اند.
بخشندگی، از صفات خداست: رحمان و رحیم. توصیه شده در آغاز همة کارها با کلمة مبارک «بسم الله الرحمن الرحیم»، به این دو صفت الهی اشاره شود. بخشندگی، ارتباطی به پولداری ندارد. چه بسا پولدارهایی که بخشنده نیستند و چه بسا افرادی در درجات پایین مالی که روحیة بخشندگی و بزرگواری دارند و اهل سخاوتند.
ایثار مالی خیّرین، بدان معناست‌که آنان رضایت خداوند متعال و پرورش و تعالی جامعه را از خود عزیزتر داشته اند.
بی‌تردید، این عمل، از ارزش و جایگاهی بی بدیل برخوردار است. امام علی(ع) می فرمایند: «مردم به کارهای خوبی که انجام می دهند، منسوب می شوند.» این سخن بدان معناست که مردم پیش از انتساب به قبیله، خانواده، ملت و دولت، به اعمال خودشان نسبت داده می شوند.
احسان، یکی از مراتب نزدیکی انسان مؤمن و پرهیزکار به خداوند است.

12. نوع‌دوستی و احترام به انسان‌ها

همدلي با انسان ها و نوع‌دوستي، به‌عنوان انديشه و عملي خيرخواهانه، در بُعد اجتماعی نقشی پررنگ‌تر به خود می گیرد.
رعایت حقوق همنوع و زندگی مسالمت‌آمیز با دیگران، مهارتی است که در جامعة فراصنعتی رو به فراموشی است. امروزه افراد در حال تبدیل‌شدن به موجوداتی تک‌بُعدی‌اند تا انسان‌هایی که علاوه بر تأمین زندگی خود، به فکر دیگران نیز باشند. انسان ها در جامعة صنعتی، به‌دنبال اثبات خوبی‌های خود هستند و کمتر به‌دنبال رفع نیازهای افراد آسیب‌دیدة جامعه‌اند. این نگاه می تواند اثراتی مخرّب برجای گذارد که شاید در کوتاه‌مدت به‌چشم نیاید، ولی در بلندمدت جامعه را به انحطاط و نابودی می کشاند. برای ازبین‌بردن این فرهنگ غربی باید اقداماتی وسیع و گسترده در جامعه انجام دهیم و فرهنگ افراد را به‌گونه ای تغییر دهیم که کمک به همنوع را نیاز خود تلقی کرده و تا برطرف‌کردن نیاز همنوع خود، از کمک دست نکشند و خود را به کمک و انجام کارهای خیر و خداپسندانه مقیّد بدانند. خوشبختانه، ورود افراد خیّر در این فضا توانسته است تأثیری بسزا در شکستن این فرهنگ ایفا کند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«مؤمنان از نظر مهرورزی و عطوفت به یکدیگر، مانند یک پیکرند که هرگاه عضوی از آن به درد می افتد، دیگر اعضا همدردی خود را با آن عضو ابراز می‌دارند و به کمکش می‌شتابند.»
امام صادق(ع) هم به سفیان بن عیینه فرمود:
«بر تو باد که به‌خاطر خداوند، خیرخواه بندگان او باشی. بدان که هیچ‌گاه خدا را به کاری برتر از این، دیدار نخواهی کرد.»

13. انصاف و عدالت‌محوری

منصف وعدالت‌محور بودن و برطرف‌کردن آسیب های اجتماعی که در سر راه اقشار ضعیف جامعه قرار دارد، ازجمله ویژگی های خیّرین است.
خداوند، عدالت را تنها در سایه سار نفی هر گونه ظلم و ستمگری در آدمی می داند؛ لذا هرگونه گرایش ولو اندک به ظلم را قبیح می شمارد و از آن نهی می کند. این بدان معناست که شخص نه تنها خود نباید اهل ظلم و ستم باشد، بلکه حتی نباید گرایش به ستمگران و ظالمان داشته باشد. ازاین‌رو، می فرماید:
«و به کسانی که ستم کرده اند، متمایل مشوید که آتش دوزخ به شما می رسد و در برابر خدا برای شما دوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد»
(هود، آیة ۱۱۳).
عدالت، جزء لاینفک تمام ادیان الهی است و در تمام حوزه های دین، اعم از اعتقادات، اخلاق و احکام، نقش اصلی را ایفا می کند.
وقف، باعث ایجاد عدالت اجتماعی می گردد. نقش خیّرین در این زمینه بسیار مهم است. خیّرین با وقف مساجد، مسکن برای جوانان، مدرسه و... در عدالت‌گستری و دسترسی همة اقشار به امکانات رفاهی و فرهنگی، مؤثرند. خیّرین مدرسه‌ساز در ایجاد عدالت آموزشی و برخورداری همة مناطق از فضاها و امکانات مورد نیاز آموزشی، نقشی بی بدیل دارند.
اسماعیل بن مسلم می‌گوید: مردی نزد امام جعفر صادق(ع) آمد و به‌عنوان سؤال، آیاتی از قرآن مجید را خواند و گفت: ای پسر رسول خدا، خدا به عدل و احسان و بخشیدن مال به خویشاوندان فرمان می دهد و از فحشا و ستمگری نهی می کند، انسان را پند می‌دهد تا شاید پند گیرد. امام صادق(ع) فرمود: «آری، خداوند را برای بندگانش فرمانی جز عدل و احسان نیست. پس دعوت الهی از سوی خداوند، عام و پذیرش هدایت از سوی مردم، خاص است که گروهی می‌پذیرند و گروهی نمی‌پذیرند.» این آموزة از امام معصوم(ع)، اشاره به آن دارد که ملاک اصلی برای اوامر خدای متعال، دعوت به عدل و احسان است.

14. صادق‌الوعد و موفی‌العهد

همان‌طور که در دعای جوشن کبیر می خوانیم:
«یَا صَادِقَ الْوَعْدِ یَا مُوفِیَ الْعَهْدِ»
 افراد خیّر نیز باید به این اوصاف، متصف باشند و اگر به کسی وعدة کمک دادند، وعده شان راست باشد و گرچه با اندکی زود یا دیرشدن، به عهد خود وفادار بمانند.
قرآن در داستان حضرت اسماعیل(ع) در بیان همین ویژگی ایشان فرموده است:
(وَ اُذْكُرْ فِي اَلْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ اَلْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ اَلزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا)
«در این کتاب، اسماعیل را یاد کن. وی درست‌وعده و فرستاده‌ای پیامبر بود و کسان خود را به نماز خواندن و زکات دادن وادار می کرد و نزد پروردگار خویش ‍ پسندیده بود»
(مریم، آیات 54 و 55).
اگر خیّرین صادق الوعد باشند، مردم می‌توانند به آن‌ها اعتماد کرده و مشکلات خود را بیان کنند تا خیّرین راه‌حلی برای مشکلاتشان پیدا نمایند. در غیراین‌صورت، مردم به‌گونه‌ای غیرمتعارف و از راه‌هایی غیرقانونی مشکلات خود را حل خواهند کرد و با این کار، نه تنها مشکلاتشان حل نمی شود، بلکه بر مشکلاتشان افزوده خواهد شد.
البته علاوه بر خیّرین، مردم نیز باید به قول خود وفا کنند و به‌طور مثال اگر وامی گرفته اند، سرموقع پرداخت نمایند.

15. شجاعت وآگاهی به زمان

شجاعت، یکی از صفات پسندیده و از اصول چهارگانة فضایل اخلاقی است. علمای علم اخلاق نیز به‌طور گسترده از جَبن و شجاعت سخن گفته و عوامل و نتایج و آثار تربیتی آن را تحلیل و بررسی کرده‌اند. شجاعت، یعنی تزلزل‌نداشتن نفس در امور خطیر و هولناک. مظهر تام و مصداق حقیقى شجاعت، وجود مقدس امام على(ع) بود.
معناي شجاعت، همانا قوت قلب است و طيف گسترده اي را شامل مي شود و هر چه شدت آن بيشتر شود، ارزش و اهميت آن نیز بيشتر مي شود. درواقع، هيچ مرتبه اي از آن، اعم از ضعيف يا شديد، نامطلوب نيست و مقوله اي است كه افراط و تفريط، در آن راه ندارد.
نخستین مرتبة شجاعت، چيرگي بر دشمن در ميدان جنگ و جز آن، مانند بحث، مسابقه و... است. خداي تعالي به اين مرتبه چنين اشاره فرموده است:
(إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَهً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ)
«به‌درستي كه خدا او را بر شما برگزيد و در دانش و توانايي، او را فزوني بخشيد»
(بقره، آیة 247).
دومين مرتبة شجاعت، چيره‌شدن بر نفس اماره و هواي نفس است؛ چنان‌كه رسول خدا(ص) فرمود: «اشجع النّاس من غلب هواه»؛ «شجاع‌ترين مردم كسي است كه بر هواي نفسش چيره گردد.»
سومين مرتبة شجاعت، غلبه بر مشكلات در فراز و نشيب زندگاني دنيا و زرق و برق و سختي ها و ناملايمات آن است كه بر اساس سنّت الهي روي مي دهد؛ چنان‌كه قرآن كريم مي فرمايد:
(أَ حَسِبَ اَلنّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اَللّهُ اَلَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ اَلْكاذِبِينَ)
«آيا مردم چنين پنداشتند كه به‌صرف اين‌كه گفتند ما به خدا ايمان آورده ايم، رهايشان كنند و بر اين دعوي هيچ امتحان نكنند؟ و ما امت هايي را كه پيش از اينان بودند، به امتحان و آزمايش آورديم تا خدا دروغگويان را از راستگويان كاملاً معلوم كند»
(عنکبوت، آیات 2 و 3).
مرتبة چهارم، مقامي بلند و والاست كه بالاتر از آن مقامي نيست و آن چيرگي بر صفات ناپسند، به‌ویژه ريشه‌كن كردن آن‌ها از وجود انسان و سپس غرس نهال فضايل در جان و دل است و اين مهم جز با فضل و رحمت خداوند ممكن نگردد؛ چنان‌كه مي فرمايد:
(وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكي مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ)؛
«و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود، احدي از شما پاك و پاكيزه نمي شد؛ ليكن خدا هر كس را كه مي‌خواهد منزّه و پاك مي‌گرداند»
(نور، آیة 21).
خداوند شجاعت را از صفات مؤمنین دانسته است:
(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللّهِ وَ اَلَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى اَلْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ)
«محمد فرستادة خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند»
(فتح، آیة 29).

16. امیدواری به فضل وکرم خداوند

نمونة ظاهری امیدداشتن به خدای متعال، این شعر سعدی است:
خدای ار به حکمت ببندد دری                        گشاید به فضل و کرم دیگری
 در کنار کار و کوشش، ضرورت دارد انسان به فضل خدا امید داشته باشد؛ به‌ویژه در کارهای خیر که باید به فضل و کرم خداوند امید فراوان داشت.
خداوند در آیات فراوانی از قرآن کریم، مردمان را به انجام کارهای خیر به‌صورت های گوناگون فرامی خواند. به احسان‌کنندگان مژده می دهد و باغ‌های بهشت را پاداش آنان می شمارد و می فرماید: «خدا مزد آنان را ضایع نمی کند، بلکه بر آن می‌افزاید» و نیز فرموده است: «چه کسی ایمانی نیکوتر از آن کس دارد که با خلوص روی به خدا می آورد و احسان می کند؟» و در آیة دیگر می فرماید: «بر احسان‌کنندگان، هیچ عتابی نیست و خداوند آمرزندة مهربان است.»
همچنین می‌فرماید:
(وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ)
«و برخی از آنان به اذن خدا در کارهای خیر [بر دیگران] پیشی می‌گیرند؛ این است آن فضل بزرگ»
(فاطر، آیة 32).

17. تفکر و برنامه‌ریزی

نقش برنامه ریزی، مهندسی و تفکر در فعالیت های خیر، مقوله‌ای مهم است. در حال حاضر، بعضی اقشار به تفکر اهمیت زیادی نمی دهند؛ چراکه ابزار و آلات فکرکردن را نمی دانند و تفکر را کاری بیهوده تلقی می‌کنند.
پیامبر(ص) در همة احوال، تفکر را سرلوحة کارهای خود قرار می‌داد و با تفکر و تدبّر در عالم هستی، به بسیاری از مسائل پی می‌برد؛ به‌گونه‌ای که مردم هنگام دیدن آن حضرت می گفتند: «چه جوان متفکری!» یکی از تأثیرات دائم‌الفکر بودن رسول خدا(ص) این بود که اهل تدبیر و مدیریت بود و اگر مسئله‌ای اجتماعی پیش می‌آمد، مدیریت می‌کرد؛ عجله نمی‌کرد و شتابزده وارد آن نمی‌شد.
وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
سیّد حسین رضازاده