احسان و نیکوکاری/ ۱۴ اسفند
کمکهای مردمی در قالب احسان و نیکوکاری در فرهنگ اسلام از اهمّیّت بسیار بالائی برخوردار است.
نه تنها کمک به نیازمندان، بلکه هرگونه کمک به کارهای خیر و فعّالیّتهای مثبت اجتماعی در حوزه سلامت احداث مراکز جامع سلامت،
درمانگاه های عمومی، تجهیازت بیمارستان ها و تأمین نیازهای مراکز درمانی و مانند آنها، به عنوان «انفاق فی سبیل اللَّه» در
این مفهوم درج است و همه از بهترین اعمال محسوب میشود و سرچشمه انواع برکات و آثار معنوی و مادّی در دنیا و آخرت است.
کافی است که به آیه و روایات زیر که نمونهای از بسیار است توجّه کنید:
1- در قرآن کریم آمده است:
لَنْ تَنَالُواْ ا لْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ
هرگز به حقیقت نیکوکاری نمیرسید مگر این که از آنچه دوست دارید در راه خدا انفاق کنید.
« آل عمران/ 92»
2- پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
مِنْ افْضَلِ الأَعْمِالِ ابرادُ الاکَبْادِ الحارَّةِ وَاشْباعُ البُطُونِ الجائِعَة فَوَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ
مَا آمَنَ بِی عَبْدٌ یَبِیتُ شَبْعانَ وَاخُوهُ أَوْ جَارُهُ المُسلْمِ یَبِیتُ جائِعاً
از بهترین اعمال، خنک کردن جگرهای سوزان (سیراب کردن تشنگان) و سیر کردن شکمهای گرسنه است. سوگند به کسی که جان محمّد در دست
قدرت اوست، کسی که سیر بخوابد و همسایه یا برادر مسلمانش گرسنه باشد به من ایمان نیاورده است!
«بحار الانوار، ج 71، ص 369»
3- از همان حضرت «صلی الله علیه و آله» نقل شده است که فرمود:
خَیْرُ النَّاسِ أَنْفَعُهُمْ لِلنَّاسِ
بهترین مردم کسی است که از همه به حال مردم مفیدتر باشد.
«نهج الفصاحه»
4- امیرمؤمنان علی «علیه السلام»میفرماید:
سُوسُوا ایمانَکُم بِالصَّدَقَةِ وَحَصِّنوا امْوالَکُم بِالزَّکاةِ وَادْفَعُوا
امْواجَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ
ایمانتان را با صدقه حفظ کنید و اموالتان را با زکات نگهدارید و امواج بلا را با دعا از خود دور کنید.
«نهج البلاغه، کلمات قصار، 146»
5- همان بزرگوار در یکی دیگر از کلمات قصارش میفرماید:
الَصَّدَقَةُ دَواءٌ مُنْجِحٌ
صدقه داروی شفابخشی است!
«نهج البلاغه، کلمات قصار،7»
اسلام این کمک ها را به اشکال مختلف توصیه کرده است؛ هدیه، صدقه، صله رحم، اطعام، ولیمه، وقف، وصیّت به ثلث، زکات واجب و
مستحب و غیر اینها.
این فرهنگ پر بار اسلامی سبب شده است که در جوامع اسلامی کمکهای مردمی به صورت گستردهای انجام گیرد، و بسیاری از نیازمندان
زیرپوشش این کمکها قرار گیرند؛ گاه به نام «جشن نیکوکاری» گاه «هفته اکرام» گاه تحت عنوان «اعیاد مذهبی» و «ایّام سوگواری»
گاه به «عنوان افطاری»، «ستاد رسیدگی به امور دیه و کمک به زندانیان نیازمند»، «کمک به ازدواج جوانان» و عناوین دیگر.
اضافه بر این، هزاران مدرسه و درمانگاه و بیمارستان و مسجد و کتابخانه و خانههای ارزان قیمت نیز با همین انگیزه ساخته شده
است.
به یقین، هرگاه این روحیّه حفظ و بالنده و گسترده شود، محرومیّتزدایی از جامعه امکان پذیر خواهد بود و جامعه ما مجموعهای
میشود از بهترین انسانها و سرشارترین عاطفهها.
مسأله مهم این است که کمک های مردمی نه تنها وسیله فقرزدائی یا مبارزه با فاصله طبقاتی نیست، بلکه وسیله بسیار مؤثّری برای
پرورش و ارتقاء روحی و تربیت شخص کمک کننده است؛ کسی که قسمتی از بهترین اموال خودرا جدا میکند و برای کمک به شخص آبرومندی
اختصاص میدهد یا یک مرکز خیریّه اجتماعی میسازد، قبل از هر چیز روح خودرا پاک و قلب خودرا صفا میبخشد.
قرآن مجید تعبیر جالبی دارد، به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور میدهد و میگوید:
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهّرُهُمْ وَتُزَکّیهِمْ بِهَا
از اموال آنها صدقهای بگیر که به وسیله آن آنها را پاک و پاکیزه کنی و آنها را رشد و نمو دهی.
«توبه/103»
آری، کمکهای مردمی روح انسان را متعالی می کند و از بخل و حسد و دنیاپرستی و حرص و آز و انحصارطلبی و خودخواهی پاک میکند و
او را روز به روز به خدا نزدیکتر میسازد.
بعلاوه، اموال او برکت پیدا میکند و درهای روزی به روی او گشوده میشود، تا آن جا که امیرمؤمنان علی «علیه السلام»
میفرماید:
إذا مُلِقْتُم فَتاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدقَةِ
هنگامی که زندگی بر شما تنگ شد و آثار فقر نمایان گشت از طریق صدقه دادن با خدا معامله کنید و زندگی خودرا رونق بخشید.
«نهج البلاغه، کلمات قصار، 258»
قرآن مجید در یک تعبیر بسیار جالب میفرماید:
مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَا لَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلّ
سُنبُلَةٍ مّاْ ئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یُضعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَا سِعٌ عَلِیمٌ
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد! و
خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر میکند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه
چیز) داناست.
« بقره/ 261»
توضیح
انفاق و حلّ مشکلات اجتماعی
از مشکلات بزرگ اجتماعی که همواره انسان گرفتار آن بوده و هماکنون با تمام پیشرفتهای صنعتی و مادّی که نصیب او شده نیز با
آن دست به گریبان است «مشکل فاصله طبقاتی» است؛ فقر و بیچارگی و تهیدستی در یکطرف و تراکم ثروت در طرف دیگر.
عدّهای آن قدر ثروت دارند که حساب اموالشان را نمیتوانند بکنند، وعدّه دیگری از فقر و تهیدستی رنج میبرند، به طوری که
تهیّه لوازم ضروری زندگی از قبیل غذا و مسکن و لباس ساده برای آنان خیلی مشکل است.
بدیهی است جامعهای که پایههای آن، قسمتی بر غنا و ثروت و بخش مهمّ دیگر آن بر فقر و گرسنگی بنا شود قابل دوام نیست و هرگز
به سعادت و آرامش نخواهد رسید.
در چنین جامعهای دلهره و اضطراب و نگرانی و بدبینی، و از همه مهمتر، دشمنی و عداوت اجتنابناپذیر خواهد بود.
گرچه در گذشته این اختلاف در بین جوامع انسانی وجود داشت، ولی در زمان ما این فاصله طبقاتی به مراتب بیشتر و خطرناکتر شده
است.
زیرا از یک سو درهای کمکهای انسانی و تعاون به معنی حقیقی به روی مردم بسته شده و از سوی دیگر درهای رباخواری که یکی از
موجبات بزرگ فاصله طبقاتی است با شکلهای مختلف باز است.
پیدایش کمونیسم و مانند آن و خونریزیها و جنگهای کوچک و بزرگ و وحشتناک که در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و
کنار جهان ادامه دارد عکسالعمل همین محرومیّت اکثریّت جوامع انسانی است، با این که دانشمندان به فکر چاره و حلّ این مشکل
بزرگ اجتماعی بودهاند و هر کدام راهی را انتخاب کردهاند- کمونیسم از راه القای مالکیّت فردی، و سرمایهداری از راه گرفتن
مالیاتهای سنگین و تشکیل مؤسسات عامالمنفعه (که به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حلّ مشکل نیازمندان) به گمان خود به مبارزه
با آن برخاستهاند- ولی حقیقت این است که هیچ کدام نتوانستهاند گام مؤثّری در این راه بردارند، زیرا حلّ این مشکل با روح
مادّیگری که بر جهان حکومت میکند ممکن نیست؛ کمک بلا عوض در تفکر مادّی جایی ندارد!
با دقّت در آیات قرآن مجید آشکار میشود که یکی از اهداف مهمّ اسلام این است که این اختلافات غیر عادلانهای که در اثر بی
عدالتی های اجتماعی در میان طبقات غنی و ضعیف پیدا میشود از بین برود و سطح زندگی کسانی که نمیتوانند نیازمندیهای زندگیشان
را بدون کمک دیگران رفع کنند بالا بیاید، و حدّاقل لوازم زندگی را داشته باشند.
اسلام برای رسیدن به این هدف برنامه وسیعی در نظر گرفته است:
تحریم رباخواری بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالیاتهای اسلامی از قبیل زکات و خمس و مانند آنها، تشویق به انفاق، وقف، قرض
الحسنه و کمکهای مختلف مالی قسمتی از این برنامه را تشکیل میدهد، و از همه مهمتر زنده کردن روح ایمان و برادری و مساوات
است.
یک مثال زیبا
مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَا لَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ ...
بعضی از مفسّران گفتهاند منظور از انفاق در این آیه انفاق در جهاد است، چرا که در چند آیه قبل سخنی از جهاد به میان آمده
است؛ ولی واضح است که این مناسبت موجب تخصیص نمیشود؛ زیرا «سبیلاللَّه» که به طور مطلق ذکر شده شامل هر مصرف نیکی میگردد؛
به علاوه به گواهی آیات بعد از آن بحث دیگری غیر از بحث جهاد مطرح است زیرا بحث «انفاق» را به طور مستقل دنبال میکند و در
روایات هم طبق نقل تفسیر مجمع البیان به عمومیّت معنی آیه اشاره شده است.
به هر حال، در این آیه کسانی که در راه خدا انفاق میکنند به دانه پر برکتی که در زمین مستعدّی افشانده شود تشبیه شدهاند،
در حالی که این اشخاص نباید به دانه تشبیه شوند بلکه انفاق آنها باید تشبیه به دانه شود، و یا خود آنها را به کشاورزی که
دانه میافشاند تشبیه کنند، و لذا مفسران گفتهاند آیه دارای کلمه محذوفی است (یا کلمه «صدقات» قبل از «الذین» یا کلمه
«باذر» قبل از «حبّه» در تقدیر است).
ولی هیچ گونه دلیلی بر حذف و تقدیر در آیه نیست بلکه در این تشبیه سرّی نهفته است، و تشبیه افراد انفاقکننده به دانههای پر
برکت تشبیه جالب و عمیقی است.
قرآن میخواهد بگوید عمل هر انسانی پرتویی از وجود او است، و هر قدر عمل توسعه پیدا کند وجود آن انسان در حقیقت توسعه یافته
است.
وبه عبارت روشنتر، قرآن عمل انسان را از وجود او جدا نمیداند و هر دو را اشکال مختلفی از یک حقیقت معرفی میکند، بنابراین،
بدون هیچگونه حذف و تقدیر آیه قابل تفسیر است و اشاره به یک حقیقت عقلی است؛ یعنی، این گونه افراد نیکوکار همچون بذرهای پر
ثمری هستند که به هر طرف ریشه و شاخه میگسترانند و همه جا را زیر بال و پر خود میگیرند. قرآن در جمله «انبتت سبع سنابل»
این دانه پربرکت را چنین توصیف میکند:
هفت خوشه از آن میروید که در هر خوشه یکصد دانه است و به این ترتیب (هفتصد برابر) از اصل خود پیشی میگیرد.
آیا این یک تشبیه فرضی است و چنان دانهای که از آن هفتصد دانه برخیزد وجود خارجی ندارد؟ و یا منظور دانههایی همچون
دانههای (ارزن) است که این تعداد در آنها دیده میشود (چون در دانه گندم و مانند آن میگویند دیده نشده) ولی جالب توجّه این
که چند سال قبل که سال پربارانی بود در مطبوعات این خبر انتشار یافت که در نواحی یکی از شهرستانهای جنوب در پارهای از مزارع
بوتههای گندمی بسیار بلند و پرخوشه دیده شده که در یک بوته در حدود چهارهزار دانه گندم وجود داشت! و این خود میرساند که
تشبیه قرآن یک تشبیه کاملًا واقعی است.
سپس میگوید:
وَاللَّهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَا سِعٌ عَلِیمٌ
خدا آن را برای هر کس بخواهد مضاعف میکند.
کلمه «یضاعف» در اصل از ماده «ضعف» (بر وزن شعر) به معنی دو برابر یا چند برابر است.
بنابراین، مفهوم جمله چنین است: خداوند برای هر کس بخواهد این برکت را دو یا چند برابر میگرداند.
با توجّه به آنچه در بالا اشاره شد دانههایی یافت میشود که چند برابر «هفتصد دانه» محصول میدهد و بنابراین تشبیه مزبور یک
تشبیه حقیقی است. در جمله آخر آیه اشاره به وسعت قدرت پروردگار و آگاهی او از همه چیز شده تا انفاق کنندگان بدانند او هم از
عمل و نیّات آنها آگاه است و هم قادر است همهگونه برکت به آنها بدهد.
سیدحسین رضازاده
مدیرعامل مجمع خیرین سلامت استان اصفهان